گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد دوم
آغاز جزء نهم قرآن مجید ..... ص : 68






ادامه سوره اعراف ..... ص : 68
سورة الأعراف( 7): آیۀ 88 ..... ص : 68
(آیه 88 )- در این آیه و آیه بعد عکس العمل قوم مستکبر شعیب در برابر سخنان منطقی این پیامبر بزرگ بیان شده است.
اشراف زورمند و متکبر قوم شعیب به او گفتند سوگند یاد میکنیم که قطعا، هم خودت و هم کسانی را که به تو » : قرآن میگوید
قالَ الْمَلَأُ برگزیده تفسیر نمونه، ) « ایمان آوردهاند، از محیط خود بیرون خواهیم راند، مگر این که هر چه زودتر به آیین ما باز گردید
ج 2، ص: 69
الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّکَ یا شُعَیْبُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَکَ مِنْ قَرْیَتِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنا)
«
گفت: آیا (میخواهید ما را به » ، پاسخی که شعیب در برابر این همه تهدید و خشونت به آنها داد خیلی ساده و ملایم و منطقی بود
قالَ أَ وَ لَوْ کُنَّا کارِهِینَ). ) « آیین خودتان بازگردانید) اگر چه مایل نباشیم
سورة الأعراف( 7): آیۀ 89 ..... ص : 69
اگر ما به آیین بت پرستی شما باز گردیم، و بعد از آن که خدا ما را نجات داده » : (آیه 89 )- در این آیه شعیب چنین ادامه میدهد
قَدِ افْتَرَیْنا عَلَی اللَّهِ کَذِباً إِنْ عُدْنا فِی مِلَّتِکُمْ بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّهُ مِنْها). ) « خود را به این پرتگاه بیفکنیم، بر خدا افترا بستهایم
وَ ما یَکُونُ لَنا أَنْ نَعُودَ فِیها إِلَّا أَنْ یَشاءَ اللَّهُ ) « ممکن نیست ما به آیین شما بازگردیم مگر این که خدا بخواهد » : سپس اضافه میکند
رَبُّنا).
چرا که او از همه چیز آگاه است و به همه چیز احاطه علمی » ، و بلافاصله اضافه میکند که خداوند نیز چنین دستوري نخواهد داد
وَسِعَ رَبُّنا کُلَّ شَیْءٍ عِلْماً). ) « دارد
بنابراین هرگز ممکن نیست او از دستوري که داده باز گردد، زیرا کسی که از دستورش برمیگردد، که علمش محدود باشد و
اشتباه کند و از دستور خود پشیمان گردد، اما آن کس که احاطه علمی به همه چیز دارد، تجدید نظر براي او ممکن نیست.
توکل و تکیه ما » : سپس براي این که به آنها حالی کند از تهدیدشان هراسی ندارد و محکم بر جاي خود ایستاده است، میگوید
صفحه 101 از 529
عَلَی اللَّهِ تَوَکَّلْنا). ) « تنها به خداست
و سر انجام براي این که حسن نیت خود را ثابت کند و چهره حقیقت طلبی و مسالمت جویی خویش را آشکار سازد، تا دشمنانش
پروردگارا! میان ما و جمعیت ما به حق حکم » : او را متهم به ماجراجویی و غوغا طلبی نکنند، میگوید
__________________________________________________
1) البته مخالفان تهدیدهاي دیگري نیز داشتهاند که در سایر آیات مربوط به شعیب بحث خواهد شد. )
ص: 70
رَبَّنَا افْتَحْ ) « و داوري کن، و مشکلات و گرفتاریهاي ما را برطرف ساز، و درهاي رحمتت را به سوي ما بگشا که بهترین گشایندگانی
بَیْنَنا وَ بَیْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَیْرُ الْفاتِحِینَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 90 ..... ص : 70
اشراف و متکبران » : (آیه 90 )- در این آیه از تبلیغاتی که مخالفان شعیب در برابر تابعان او میکردند سخن به میان آورده، میگوید
خودخواهی که از قوم شعیب راه کفر را پیش گرفته بودند (به کسانی که احتمال میدادند تحت تأثیر دعوت شعیب واقع شوند)
وَ قالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَیْباً إِنَّکُمْ ) « میگفتند: اگر از شعیب پیروي کنید بطور مسلّم از زیانکاران خواهید بود
إِذاً لَخاسِرُونَ).
و منظورشان همان خسارتهاي مادي بود که دامنگیر مؤمنان به دعوت شعیب میشد، زیرا آنها مسلما بازگشت به آیین بت پرستی
نمیکردند، و بنابراین میبایست به زور از آن شهر و دیار اخراج شوند و املاك و خانههاي خود را بگذارند و بروند.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 91 ..... ص : 70
(آیه 91 )- هنگامی که کارشان به اینجا رسید و علاوه بر گمراهی خویش در گمراه ساختن دیگران نیز اصرار ورزیدند، و هیچ
پس زلزله سخت و » ، گونه امیدي به ایمان آوردن آنها نبود، مجازات الهی به حکم قانون قطع ریشه فساد به سراغ آنها آمد
فَأَخَذَتْهُمُ ) « وحشتناکی آنها را فراگرفت، آنچنان که صبحگاهان همگی به صورت اجساد بیجانی در درون خانههایشان افتاده بودند
الرَّجْفَۀُ فَأَصْبَحُوا فِی دارِهِمْ جاثِمِینَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 92 ..... ص : 70
آنها که شعیب را تکذیب کردند، آنچنان » : (آیه 92 )- سپس ابعاد وحشتناك این زلزله عجیب را با این جمله تشریح کرده، میگوید
الَّذِینَ کَذَّبُوا شُعَیْباً کَأَنْ لَمْ یَغْنَوْا فِیهَا). ) !« نابود شدند که گویا هرگز در این خانهها سکنی نداشتند
نه مؤمنان (الَّذِینَ کَذَّبُوا شُعَیْباً کانُوا هُمُ الْخاسِرِینَ). « آنها که شعیب را تکذیب کردند، زیانکار بودند » : و در پایان آیه میفرماید
سورة الأعراف( 7): آیۀ 93 ..... ص : 70
او از قوم گنهکار ص: 71 » : (آیه 93 )- در این آیه آخرین گفتار شعیب را میخوانیم که
روي برگردانید و گفت: من رسالات پروردگارم را ابلاغ کردم، و به مقدار کافی نصیحت نمودم و از هیچ گونه خیرخواهی
فَتَوَلَّی عَنْهُمْ وَ قالَ یا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسالاتِ رَبِّی وَ نَصَحْتُ لَکُمْ). ) « فروگذار نکردم
صفحه 102 از 529
فَکَیْفَ آسی عَلی قَوْمٍ کافِرِینَ). ) « با این حال چگونه به حال این جمعیت کافر تأسف بخورم »
زیرا آخرین تلاش و کوشش براي هدایت آنها به عمل آمد ولی در برابر حق سر تسلیم فرود نیاوردند، و میبایست چنین سرنوشت
شومی را داشته باشند.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 94 ..... ص : 71
(آیه 94 )- اگر هشدارها مؤثر نیفتد: این آیه که بعد از ذکر سرگذشت جمعی از پیامبران بزرگ و پیش از پرداختن به سرگذشت
و ما در هیچ شهر و » : موسی بن عمران آمده، اشاره به چند اصل کلی است که در همه ماجراها حکومت میکند، نخست میگوید
آبادي، پیامبري نفرستادیم مگر این که اهل آن را به ناراحتیها و خسارتها گرفتار ساختیم شاید (به خود آیند، و به سوي خدا)
وَ ما أَرْسَلْنا فِی قَرْیَۀٍ مِنْ نَبِیٍّ إِلَّا أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ). ) !« بازگردند و تضرّع کنند
و این به خاطر آن است که مردم تا در ناز و نعمتند کمتر گوش شنوا و آمادگی براي پذیرش حق دارند اما هنگامی که در تنگناي
مشکلات قرار میگیرند و نور فطرت و توحید آشکارتر میگردد، بیاختیار به یاد خدا میافتند و دلهایشان آماده پذیرش میگردد،
ولی این بیداري که در همه یکسان است در بسیاري از افراد زود گذر و ناپایدار است و به مجرد، برطرف شدن مشکلات بار دیگر
در خواب غفلت فرو میروند ولی براي جمعی نقطه عطفی در زندگی محسوب میشود و براي همیشه، به سوي حق باز میگردند.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 95 ..... ص : 71
(آیه 95 )- لذا در این آیه میگوید: هنگامی که آنها در زیر ضربات حوادث و فشار مشکلات تغییر مسیر ندادند و همچنان در
سپس ما مشکلات را از آنها برداشتیم و به جاي آن گشایش و نعمت قرار دادیم، تا آنجا که (بار دیگر » گمراهی خود باقی ماندند
زندگانی آنها رونق گرفت و کمبودها به فزونی تبدیل شد و) مال و نفرات ص: 72
ثُمَّ بَدَّلْنا مَکانَ السَّیِّئَۀِ الْحَسَنَۀَ حَتَّی عَفَوْا). ) « آنها فراوان گردید
به دست خداست و رو به سوي او « نقمت » و « نعمت » به هنگام برطرف شدن مشکلات، به جاي این که به این حقیقت توجه کنند که
و گفتند: » آورند، براي اغفال خود به این منطق متشبث شدند، که اگر براي ما مصائب و گرفتاریهایی پیش آمد، چیز تازهاي نیست
وَ قالُوا قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ). دنیا فراز و نشیب دارد و براي هر کس ) « پدران ما نیز گرفتار چنین مصائب و مشکلاتی شدند
دوران راحتی و سختی بوده است، سختیها امواجی ناپایدار و زود گذرند.
در پایان، قرآن میگوید: هنگامی که کار به اینجا رسید و از عوامل تربیت کمترین بهرهاي نگرفتند، بلکه بر غرور خود افزودند،
و به همین جهت مجازات براي آنها، « ناگاه آنها را به مجازات خود گرفتیم، در حالی که آنها هیچ خبر نداشتند و غافلگیر شدند »
سخت دردناك بود (فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَۀً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 96 ..... ص : 72
اگر مردمی که در » : (آیه 96 )- عمران و آبادي در سایه ایمان و تقوا: در این آیه و آیات بعد براي نتیجهگیري از آیات قبل میگوید
این آبادیها و نقاط دیگر روي زمین زندگی داشته و دارند (به جاي طغیان و سرکشی و تکذیب آیات پروردگار و ظلم و فساد)
ایمان میآوردند، و در پرتو آن تقوا و پرهیزکاري پیشه میکردند (نه تنها مورد خشم پروردگار و مجازات الهی واقع نمیشدند،
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُري آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ ) « بلکه) درهاي برکات آسمان و زمین را به روي آنها میگشودیم
صفحه 103 از 529
الْأَرْضِ).
منظور از برکات زمین و آسمان نزول باران و روییدن گیاهان میباشد.
و پیامبران خدا را تکذیب کردند (و » ، ولی متأسفانه آنها صراط مستقیم که راه سعادت و خوشبختی و رفاه و امنیت بود رها ساختند
وَ لکِنْ کَ ذَّبُوا فَأَخَ ذْناهُمْ بِما کانُوا ) « برنامههاي اصلاحی آنها را زیر پاگذاشتند) ما هم به جرم اعمالشان، آنها را کیفر دادیم
یَکْسِبُونَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 97 ..... ص : 72
(آیه 97 )- در این آیه به عنوان تأکید بیشتر روي عمومیت این حکم و این که قانون فوق مخصوص اقوام پیشین نبوده بلکه امروز و
آینده را نیز در بر میگیرد، ص: 73
آیا اهل آبادیها، خود را از مجازاتهاي ما در امان میدانند که شب هنگام در موقعی که در خواب خوش آرمیدهاند (به » : میگوید
أَ فَأَمِنَ أَهْلُ الْقُري أَنْ یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنا بَیاتاً وَ هُمْ نائِمُونَ). ) « صورت صاعقهها و زلزلهها و مانند آن) بر آنها فرو ریزد
سورة الأعراف( 7): آیۀ 98 ..... ص : 73
و یا این که مجازاتهاي ما به هنگام روز در موقعی که غرق انواع بازیها و سرگرمیها هستند دامان اهل این آبادیها را » -( (آیه 98
أَ وَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُري أَنْ یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنا ضُحًی وَ هُمْ یَلْعَبُونَ). ) « بگیرد
یعنی، آنها در همه حال در روز و شب، در خواب و بیداري، در ساعات خوشی و ناخوشی همه در دست قدرت خدا قرار دارند، و
با یک فرمان میتواند همه زندگی آنها را در هم بپیچد، آري تنها در یک لحظه و بدون هیچ مقدمه ممکن است انواع بلاها بر سر
این انسان بیخبر فرود آید.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 99 ..... ص : 73
آیا این مجرمان از مکر الهی » : (آیه 99 )- در این آیه باز به شکل دیگر و به بیان تازهاي این حقیقت را تأکید میکند و میگوید
أَ فَأَمِنُوا مَکْرَ اللَّهِ فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ ) « ایمنند؟ در حالی که هیچ کس جز زیانکاران خود را از مکر خداوند در امان نمیدانند
الْخاسِرُونَ).
آن است که خداوند، مجرمان را با نقشههاي قاطع و شکست ناپذیر بدون اختیار خودشان از زندگانی مرفّه و « مکر الهی » منظور از
هدفهاي خوشگذرانی باز میدارد، و این اشاره به همان کیفرها و بلاهاي ناگهانی و بیچاره کننده است.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 100 ..... ص : 73
(آیه 100 )- در این آیه بار دیگر براي بیدار ساختن اندیشههاي خفته اقوام موجود و توجه دادن آنان به درسهاي عبرتی که در
آیا کسانی که وارث روي زمین بعد از صاحبان آن میشوند، از مطالعه حال پیشینیان متنبه » : زندگانی پیشینیان بوده است میگوید
و به همان سرنوشت مجرمان گذشته گرفتار سازیم « نشدند: که اگر ما بخواهیم میتوانیم آنها را نیز به خاطر گناهانشان هلاك کنیم
(أَ وَ لَمْ یَهْدِ لِلَّذِینَ یَرِثُونَ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ أَهْلِها أَنْ لَوْ نَشاءُ أَصَبْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ).
بر دلهایشان مهر مینهیم (درك و شعور و حس » و نیز میتوانیم آنها را زنده بگذاریم، ولی به خاطر غوطهور شدن در گناه و فساد
صفحه 104 از 529
تشخیص را از آنها میگیریم) ص: 74
و هیچ اندرزي را نپذیرند و در زندگی حیران و سرگردان شوند (وَ نَطْبَعُ عَلی قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا « آنچنان که هیچ حقیقتی را نشنوند
یَسْمَعُونَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 101 ..... ص : 74
(آیه 101 )- در این آیه و آیه بعد باز هم تکیه روي عبرتهایی است که از بیان سرگذشتهاي اقوام پیشین گرفته میشود، ولی روي
سخن در اینجا به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله است اگرچه هدف در واقع همه هستند.
تِلْکَ الْقُري نَقُصُّ ) « اینها آبادیها و شهرها و اقوامی هستند که اخبار و سرگذشت آنها را براي تو بیان میکنیم » : نخست میگوید
عَلَیْکَ مِنْ أَنْبائِها).
بطور مسلم پیامبرانشان با دلایل روشن، به سراغ » ، سپس میگوید: چنان نبود که آنها بدون اتمام حجت، هلاك و نابود شوند، بلکه
و نهایت تلاش و کوشش را در هدایت آنها کردند (وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ). « آنها آمدند
اما آنها (در برابر تبلیغات مستمر، و دعوت پیگیر انبیاء مقاومت به خرج دادن و روي حرف خود ایستادند، و) حاضر نبودند آنچه »
فَما کانُوا لِیُؤْمِنُوا بِما کَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ). ) « را قبلا تکذیب کردند بپذیرند و به آن ایمان بیاورند
این چنین خداوند بر دلهاي کافران نقش بیایمانی و انحراف را » : در جمله بعد علت این لجاجت و سرسختی را چنین بیان میکند
کَذلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلی قُلُوبِ الْکافِرِینَ). ) « ترسیم میکند و بر قلوبشان مهر مینهد
یعنی، کسانی که در مسیرهاي غلط گام بر میدارند، بر اثر تکرار و ادامه عمل، انحراف و کفر و ناپاکی آنچنان بر دلهاي آنها نقش
میبندد، که همچون نقش سکه ثابت میماند و این از قبیل اثر و خاصیت عمل است که به خداوند نسبت داده شده، زیرا مسبب
تمام اسباب، اوست.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 102 ..... ص : 74
(آیه 102 )- در این آیه دو قسمت دیگر از نقطههاي ضعف اخلاقی این جمعیتها که سبب گمراهی و نابودي آنها گردیده، بیان شده
است.
وَ ما وَجَدْنا لِأَکْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ). ) « و ما براي اکثریت آنها عهد و پیمان ثابتی نیافتیم » : نخست میگوید آنها افراد پیمان شکن بودند
باشد که ص: 75 « عهد و پیمان فطري » این عهد و پیمان ممکن است اشاره به
خداوند به حکم آفرینش و فطرت از همه بندگان خود گرفته است.
و یا عهد و پیمانهایی که پیامبران الهی از مردم میگرفتند، بسیاري از مردم آن را میپذیرفتند و سپس میشکستند.
بوده باشد. « تشریعی » و « فطري » و یا اشاره به همه پیمانها اعم از
روح پیمان شکنی یکی از عوامل مخالفت با پیامبران و اصرار در پوییدن راه کفر و نفاق و گرفتار شدن به عواقب شوم آن است.
وَ إِنْ وَجَدْنا أَکْثَرَهُمْ لَفاسِقِینَ). ) « اکثر آنها را فاسد و خارج از اطاعت فرمان یافتیم » : سپس به عامل دیگر اشاره کرده، میگوید
یعنی روح تمرّد و قانون شکنی و خروج از نظامات آفرینش و قوانین الهی یکی دیگر از عوامل ایستادگی و پافشاري آنها در کفر و
بیایمانی بود.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 103 ..... ص : 75
صفحه 105 از 529
(آیه 103 )- خاطره درگیریهاي موسی و فرعون! در این آیه و آیات فراوان دیگري که بعد از آن میآید، داستان موسی بن عمران و
سرگذشت درگیریهاي او با فرعون و فرعونیان و سر انجام کار آنها بیان شده است.
بطور کلی زندگی این پیامبر بزرگ یعنی موسی بن عمران را در پنج دوره میتوان خلاصه کرد:
-1 دوران تولد و حوادثی که بر او گذشت.
.« مدین » -2 دوران فرار او از مصر و زندگی او در سرزمین
-3 دوران بعثت و درگیریهاي فراوانی که با فرعون و دستگاه او داشت.
-4 دوران نجات او و بنی اسرائیل از چنگال فرعونیان.
بعد از اقوام گذشته (یعنی قوم نوح، هود، صالح و مانند آنها) » : -5 دوران درگیریهاي موسی با بنی اسرائیل! در این آیه میفرماید
ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسی بِآیاتِنا إِلی فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ). ) « موسی را با آیات خود به سوي فرعون و فرعونیان مبعوث کردیم
فرعون، اسم عام است که به تمام سلاطین مصر در آن زمان گفته میشد.
فَظَلَمُوا بِها). ص: 76 ) « آنها نسبت به آیات الهی ظلم و ستم کردند » : سپس میفرماید
فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَۀُ الْمُفْسِدِینَ). ) !؟« بنگر سر انجام کار مفسدان چگونه بود » : و در پایان اضافه میکند
جمله فوق یک اشاره اجمالی به نابودي فرعون و قوم سرکش اوست که شرح آن بعدا خواهد آمد.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 104 ..... ص : 76
(آیه 104 )- آیه قبل اشاره بسیار کوتاهی به مجموع برنامه رسالت موسی و درگیریهاي او با فرعون و عاقبت کار آنها بود، اما در
و موسی گفت: اي فرعون! من فرستاده » : آیات بعد همین موضوع بطور مشروحتر مورد بررسی قرار گرفته، نخست میگوید
وَ قالَ مُوسی یا فِرْعَوْنُ إِنِّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ). ) « پروردگار جهانیانم
است. « باطل » و « حق » و این نخستین برخورد موسی با فرعون و چهرهاي از درگیري
سورة الأعراف( 7): آیۀ 105 ..... ص : 76
سزاوار » (آیه 105 )- در این آیه میخوانیم که موسی به دنبال دعوي رسالت پروردگار میگوید: اکنون که من فرستاده او هستم
زیرا فرستاده خداوندي که از همه عیوب، پاك و منزه است، ممکن نیست دروغگو باشد. « است که در باره خداوند جز حق نگویم
(حَقِیقٌ عَلی أَنْ لا أَقُولَ عَلَی اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ) سپس براي تثبیت دعوي نبوت خویش اضافه میکند: چنان نیست که این ادعا را بدون
قَدْ جِئْتُکُمْ بِبَیِّنَۀٍ مِنْ رَبِّکُمْ). ) « من از پروردگار شما، دلیل روشن و آشکاري با خود آوردهام » دلیل گفته باشم
فَأَرْسِلْ مَعِیَ بَنِی إِسْرائِیلَ). ) « بنی اسرائیل را با من بفرست » اکنون که چنین است
سورة الأعراف( 7): آیۀ 106 ..... ص : 76
گفت: اگر راست میگویی و نشانهاي از طرف » بلافاصله ،« من دلیل روشنی با خود دارم » (آیه 106 )- فرعون با شنیدن این جمله که
قالَ إِنْ کُنْتَ جِئْتَ بِآیَۀٍ فَأْتِ بِها إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ). ) « خداوند با خود داري آن را بیاور
سورة الأعراف( 7): آیۀ 107 ..... ص : 76
صفحه 106 از 529
او را « بشارت » و « انذار » بود، و مقام « امید » و دیگري مظهر « بیم » (آیه 107 )- بلافاصله موسی دو معجزه بزرگ خود را که یکی مظهر
تکمیل میکرد، نشان داد: ص: 77
فَأَلْقی عَصاهُ فَإِذا هِیَ ثُعْبانٌ مُبِینٌ). ) « عصاي خود را انداخت و به صورت اژدهاي آشکاري درآمد » ، نخست
سورة الأعراف( 7): آیۀ 108 ..... ص : 77
موسی دست خود را از گریبان » : (آیه 108 )- این آیه اشاره به دومین اعجاز موسی که جنبه امید و بشارت دارد کرده، میفرماید
وَ نَزَعَ یَدَهُ فَإِذا هِیَ بَیْضاءُ لِلنَّاظِرِینَ). ) « خارج کرد، ناگهان سفید و درخشنده در برابر بینندگان بود
سورة الأعراف( 7): آیۀ 109 ..... ص : 77
(آیه 109 )- مبارزه شروع میشود! از این بعد سخن از نخستین واکنشهاي فرعون و دستگاه او در برابر دعوت موسی و معجزاتش به
اطرافیان فرعون (با مشاهده اعمال خارق العاده موسی فورا وصله سحر به او بستند و) گفتند: این ساحر » : میان آمده است، میفرماید
قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِیمٌ). ) !« دانا و کهنه کار و آزمودهاي است
سورة الأعراف( 7): آیۀ 110 ..... ص : 77
یُرِیدُ أَنْ یُخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ). ) « هدف این مرد این است که شما را از سرزمین و وطنتان بیرون براند » : (آیه 110 )- سپس افزودند
یعنی، او نظري جز استعمار و استثمار و حکومت بر مردم و توسعه طلبی و غصب سرزمین دیگران ندارد و این کارهاي خارق العاده
و ادعاي نبوت همه براي وصول به این هدف است.
فَما ذا تَأْمُرُونَ). ) «؟ با توجه به این اوضاع و احوال عقیده شما در باره او چیست » : و بعد گفتند
سورة الأعراف( 7): آیۀ 111 ..... ص : 77
گفتند: (کار) او و برادرش را به تأخیر انداز، و جمع آوري » (آیه 111 )- به هر حال نظر همگی بر این قرار گرفت که به فرعون
«... کنندگان را به همه شهرها بفرست
(قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ أَرْسِلْ فِی الْمَدائِنِ حاشِرِینَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 112 ..... ص : 77
یَأْتُوكَ بِکُلِّ ساحِرٍ عَلِیمٍ). ) « تا همه ساحران ورزیده و آزموده و دانا را به سوي تو فراخوانند و به محضر تو بیاورند » -( (آیه 112
او با « نبوت » از آنجا که عجله در کشتن موسی و هارون با توجه به دو معجزه عجیبش باعث گرایش عده زیادي به او میشد و چهره
آمیخته شده، جاذبه بیشتري به خود میگرفت، نخست به این فکر ص: 78 « مظلومیت و شهادت » چهره
افتادند که عمل او را با اعمال خارق العاده ساحران خنثی کنند و آبرویش را بریزند سپس او را به قتل برسانند تا داستان موسی و
هارون براي همیشه از نظرها فراموش گردد!
صفحه 107 از 529
سورة الأعراف( 7): آیۀ 113 ..... ص : 78
(آیه 113 )- چگونه سر انجام حق پیروز شد؟ از این به بعد سخن از درگیري موسی (ع) با ساحران و سر انجام کار او در این مبارزه
به میان آمده است.
ساحران به دعوت فرعون به سراغ او شتافتند و نخستین چیزي که با او در میان گذاشتند این بود که آیا ما اجر و » : آیه میگوید
وَ جاءَ السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قالُوا إِنَّ لَنا لَأَجْراً إِنْ کُنَّا نَحْنُ الْغالِبِینَ). ) « پاداش فراوانی در صورت غلبه بر دشمن خواهیم داشت
سورة الأعراف( 7): آیۀ 114 ..... ص : 78
آري (نه تنها اجر و پاداش مادي خواهید داشت) بلکه از مقربان » : (آیه 114 )- فرعون نیز بلافاصله وعده مساعد به آنها داد و گفت
قالَ نَعَمْ وَ إِنَّکُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ). ) !« درگاه من نیز خواهید شد
.« مقام بزرگ » به آنها داد و هم وعده « مال » و به این ترتیب هم وعده
سورة الأعراف( 7): آیۀ 115 ..... ص : 78
(آیه 115 )- سر انجام موعد معینی براي مقابله موسی (ع) با ساحران تعیین شد و از همه مردم براي مشاهده این ماجرا دعوت به عمل
آمد.
روز موعود فرا رسید و ساحران همه مقدمات کار خود را فراهم ساخته بودند، یک مشت ریسمان و عصا که درون آنها گویا مواد
شیمیایی مخصوصی قرار داده شده بود تهیه کردند که در برابر تابش آفتاب به صورت گازهاي سبکی در میآمد و آن طنابها و
عصاهاي تو خالی را به حرکت درمیآورد.
گفتند: اي موسی! یا (تو » صحنه عجیبی بود، موسی (ع) تک و تنها- فقط برادرش با او بود- در برابر انبوه جمعیت ساحران و مردم
قالُوا یا مُوسی إِمَّا أَنْ تُلْقِیَ وَ إِمَّا أَنْ ) « شروع به کار کن و وسائل سحرت را) بیفکن و یا ما آغاز میکنیم و وسائل خود را میافکنیم
نَکُونَ نَحْنُ الْمُلْقِینَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 116 ..... ص : 78
قالَ أَلْقُوا). ) !« گفت: (شما قبلا شروع کنید) شما وسائل خود را بیفکنید » (آیه 116 )- موسی با خونسردي مخصوصی در پاسخ
ص: 79
هنگامی که ساحران طنابها و ریسمانها را به وسط میدان افکندند، مردم را چشم بندي کرده و (با اعمال و گفتارهاي اغراق آمیز »
فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ وَ ) « خود) هول و وحشتی در دل مردم افکندند و سحر عظیمی در برابر آنها انجام دادند
جاؤُ بِسِحْرٍ عَظِیمٍ).
به معنی خدعه و نیرنگ و شعبده و تردستی است، گاهی نیز به معنی هر چیزي که عامل و انگیزه آن نامرئی و مرموز « سحر » کلمه
باشد، آمده است.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 117 ..... ص : 79
صفحه 108 از 529
(آیه 117 )- در این هنگام که همه مردم به جنب و جوش افتاده بودند و غریو شادي از هر سو بلند بود و فرعون و اطرافیانش تبسم
رضایت بخشی بر لب داشتند و برق شادي از چشمانشان میدرخشید، وحی الهی به سراغ موسی (ع) آمد و او را فرمان به انداختن
عصا داد، ناگهان صحنه بکلی دگرگون شد و رنگ از چهرهها پرید و تزلزل بر ارکان فرعون و یارانش افتاد، چنانکه قرآن
و ما وحی به موسی کردیم که عصایت را بیفکن ناگهان (به صورت اژدهایی درآمد و) با دقت و سرعت، مارهاي » : میگوید
وَ أَوْحَیْنا إِلی مُوسی أَنْ أَلْقِ عَصاكَ فَإِذا هِیَ تَلْقَفُ ما یَأْفِکُونَ). ) « دروغین و وسائل قلابی ساحران را جمع کرد
سورة الأعراف( 7): آیۀ 118 ..... ص : 79
فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما کانُوا ) « در این هنگام حق آشکار شد و اعمال آنها که بیاساس و نادرست بود، باطل گردید » -( (آیه 118
یَعْمَلُونَ).
زیرا کار موسی یک واقعیت بود و اعمال آنها یک مشت تقلب و تزویر و چشم بندي و اغفال.
و این نخستین ضربتی بود که بر پایه قدرت فرعون جبّار فرود آمد.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 119 ..... ص : 79
فَغُلِبُوا ) « به این ترتیب آثار شکست در آنها نمایان شد و همگی خوار و کوچک و ناتوان شدند » : (آیه 119 )- در این آیه میگوید
هُنالِکَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِینَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 120 ..... ص : 79
همه ساحران به زمین » (آیه 120 )- ضربه مهمتر آنگاه واقع شد که صحنه مبارزه ساحران با موسی (ع) بکلی تغییر شکل داد، ناگهان
وَ أُلْقِیَ السَّحَرَةُ ساجِدِینَ). ) « افتادند و براي عظمت خداوند سجده کردند
سورة الأعراف( 7): آیۀ 121 ..... ص : 79
قالُوا آمَنَّا ص: 80 ) « و فریاد زدند ما به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم » -( (آیه 121
بِرَبِّ الْعالَمِینَ)
سورة الأعراف( 7): آیۀ 122 ..... ص : 80
رَبِّ مُوسی وَ هارُونَ). ) « همان پروردگار موسی و هارون » -( (آیه 122
و این چیزي بود که به هیچ وجه براي فرعون و دستگاه او قابل پیش بینی نبود.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 123 ..... ص : 80
(آیه 123 )- تهدیدهاي بیهوده! هنگامی که ضربه تازهاي با پیروزي موسی (ع) بر ساحران و ایمان آوردن آنها به موسی (ع) بر
ارکان قدرت فرعون فرود آمد، فرعون بسیار متوحش و دستپاچه شد، لذا بلافاصله دست به دو ابتکار زد:
صفحه 109 از 529
نخست اتهامی که شاید عوام پسند هم بود به ساحران بست، سپس با شدیدترین تهدید آنها را مورد حمله قرار داد، ولی بر خلاف
انتظار فرعون ساحران آنچنان مقاومتی در برابر این دو صحنه از خود نشان دادند که ضربه سومی بر پایههاي قدرت لرزان او فرود
آمد.
قالَ فِرْعَوْنُ ) !؟« فرعون به ساحران گفت: آیا پیش از این که به شما اجازه دهم به او (موسی) ایمان آوردید » : چنانکه قرآن میگوید
آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ).
و این بالاترین نوع استعمار است که ملتی آنچنان برده و اسیر گردند که حتی حق فکر کردن و اندیشیدن و ایمان قلبی به کسی یا
مکتبی را نداشته باشند.
نیز دنبال میشود. « استعمار نو » این همان برنامهاي است که در
« این توطئه و نقشهاي است که شما در این شهر (و دیار) کشیدهاید تا به وسیله آن اهل آن را بیرون کنید » : سپس فرعون اضافه کرد
(إِنَّ هذا لَمَکْرٌ مَکَرْتُمُوهُ فِی الْمَدِینَۀِ لِتُخْرِجُوا مِنْها أَهْلَها).
این تهمت به قدري بیاساس و رسوا بود که جز عوام النّاس و افراد کاملا بیاطلاع نمیتوانستند آن را بپذیرند.
فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ). ) !« اما به زودي خواهید فهمید » : سپس فرعون بطور سر بسته اما شدید و محکم آنها را تهدید کرد و گفت
سورة الأعراف( 7): آیۀ 124 ..... ص : 80
سوگند یاد » : (آیه 124 )- در این آیه تهدید سر بستهاي را که در جمله قبل به آن اشاره شد بطور وضوح بیان میکند، میگوید
میکنم که دستها و پاهاي شما را بطور مخالف (دست راست و پاي چپ و دست چپ و پاي راست را) قطع میکنم برگزیده تفسیر
نمونه، ج 2، ص: 81
لَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ مِنْ خِلافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّکُمْ أَجْمَعِینَ). ) « سپس همگی شما را به دار خواهم آویخت
برنامه فرعون در اینجا براي مبارزه با ساحرانی که به موسی (ع) ایمان آورده بودند، یک برنامه عمومی در مبارزات ناجوانمردانه
جبّاران با طرفداران حق است که از یکسو از حربه تهمت استفاده میکنند، تا موقعیت حق طلبان را در افکار عمومی تضعیف کنند و
از سوي دیگر تکیه بر زور و قدرت و تهدید به قتل و نابودي مینمایند تا اراده آنها را درهم بشکنند.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 125 ..... ص : 81
گفتند: ما به سوي » (آیه 125 )- ساحران در برابر هیچ یک از دو حربه فرعون از میدان در نرفتند، یکدل و یکجان در پاسخ او
قالُوا إِنَّا إِلی رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ). ) « پروردگار خود باز میگردیم
یعنی، اگر آخرین تهدید تو عملی بشود، سر انجامش این است که ما شربت شهادت خواهیم نوشید، و این نه تنها به ما زیانی
نمیرساند و از ما چیزي نمیکاهد، بلکه سعادت و افتخار بزرگی براي ما محسوب میشود.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 126 ..... ص : 81
(آیه 126 )- سپس براي این که پاسخی به تهمت فرعون داده باشند و حقیقت امر را بر انبوه مردمی که تماشاچی این صحنه بودند،
انتقام تو از ما تنها به خاطر این است که ما به آیات پروردگار خود، » : روشن سازند و بیگناهی خویش را ثابت کنند، چنین گفتند
وَ ما تَنْقِمُ مِنَّا إِلَّا أَنْ آمَنَّا بِآیاتِ رَبِّنا لَمَّا جاءَتْنا). ) « هنگامی که به سراغ ما آمد، ایمان آوردهایم
صفحه 110 از 529
سپس روي از فرعون برتافتند و متوجه درگاه پروردگار شدند و از او تقاضاي صبر و استقامت کردند، زیرا میدانستند بدون حمایت
و یاري او، توانایی مقابله با این تهدیدهاي سنگین را ندارند، لذا گفتند: بار الها! صبر و استقامت بر ما فرو ریز! (و آخرین درجه
رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ تَوَفَّنا مُسْلِمِینَ). ) «! شکیبایی را به ما مرحمت فرما!) و ما را مسلمان بمیران
و سر انجام چنانکه در روایات و تواریخ آمده است، آنقدر در این راه ایستادگی به خرج دادند که فرعون، تهدید خود را عملی
ساخت، و بدنهاي مثله ص: 82
شده آنان را در کنار رود نیل بر شاخههاي درختان بلند نخل آویزان نمود.
آري! اگر ایمان با آگاهی کامل توأم گردد از چنین عشقی سر بر میآورد که این گونه ایستادگیها و فداکاریها در راه آن شگفت
انگیز نیست.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 127 ..... ص : 82
(آیه 127 )- باز قرآن صحنه دیگري را از گفتگوي فرعون و اطرافیانش پیرامون وضع موسی (ع) بیان میکند.
جمعیت اشراف و اطرافیان فرعون به عنوان اعتراض به او گفتند: آیا موسی و قومش را به حال خود رها » : در این آیه میگوید
وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَ تَذَرُ مُوسی وَ قَوْمَهُ لِیُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ ) !؟« میکنی که در زمین فساد کنند، و تو و خدایانت را رها سازند
وَ یَذَرَكَ وَ آلِهَتَکَ).
از این تعبیر استفاده میشود که فرعون بعد از شکست در برابر موسی (ع) مدتی او و بنی اسرائیل را آزاد گذارد و آنها نیز بیکار
ننشستند و به تبلیغ آیین موسی (ع) پرداختند و نیز فرعون هم براي خود بتها و معبودها و خدایانی داشت.
گفت: به زودي پسران آنها » فرعون با اخطار اطرافیان به شدت عمل در برابر بنی اسرائیل تشویق شد و در پاسخ هواخواهانش چنین
قالَ سَنُقَتِّلُ ) « را به قتل میرسانیم و نابود میکنیم و زنانشان را (براي خدمت) زنده میگذاریم، و ما بر آنها تسلط کامل داریم
أَبْناءَهُمْ وَ نَسْتَحْیِی نِساءَهُمْ وَ إِنَّا فَوْقَهُمْ قاهِرُونَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 128 ..... ص : 82
(آیه 128 )- این آیه در حقیقت، نقشه و برنامهاي است که موسی (ع) به بنی اسرائیل براي مقابله با تهدیدهاي فرعون، پیشنهاد
قالَ ) « موسی به قوم خود گفت: از خدا یاري جویید » . میکند، که اگر سه برنامه را عملی کنند، قطعا بر دشمن پیروز خواهند شد
مُوسی لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ).
وَ اصْبِرُوا). و از تهدیدها و حملات دشمن نهراسید و از میدان بیرون نروید. ) « استقامت و پایداري پیشه کنید » : دیگر این که
سراسر زمین از آن خداست (و مالک و فرمانرواي مطلق اوست) و به » : و براي تأکید مطلب و ذکر دلیل، به آنها گوشزد میکند که
إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ). ص: 83 ) « هر کس از بندگانش بخواهد آن را منتقل میسازد
وَ الْعاقِبَۀُ لِلْمُتَّقِینَ). ) «! عاقبت (نیک و پیروزمندان) براي پرهیزکاران است » و آخرین شرط این است که تقوا را پیشه کنید، زیرا
این سه شرط تنها شرط پیروزي قوم بنی اسرائیل بر دشمن نبود، بلکه هر قوم و ملتی بخواهند بر دشمنانشان پیروز شوند، بدون داشتن
این برنامه سه مادهاي امکان ندارد.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 129 ..... ص : 83
صفحه 111 از 529
(آیه 129 )- این آیه شکوه و گلههاي بنی اسرائیل را از مشکلاتی که بعد از قیام موسی (ع) با آن دست به گریبان بودند، منعکس
کی « آنها به موسی گفتند: پیش از آن که تو بیایی ما آزار میدیدیم اکنون هم که آمدهاي باز آزار میبینیم » : میسازد و میگوید
این آزارها سر خواهد آمد و گشایشی در کار ما پیدا میشود؟ (قالُوا أُوذِینا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِیَنا وَ مِنْ بَعْدِ ما جِئْتَنا).
گویا بنی اسرائیل مثل بسیاري از ما مردم انتظار داشتند که با قیام موسی (ع) یک شبه همه کارها رو به راه شود.
ولی موسی (ع) به آنها فهماند با این که سر انجام پیروز خواهند شد، اما راه درازي در پیش دارند، و این پیروزي طبق سنت الهی در
موسی گفت امید است پروردگار » : سایه استقامت و کوشش و تلاش به دست خواهد آمد، همانطور که آیه مورد بحث میگوید
قالَ عَسی رَبُّکُمْ أَنْ یُهْلِکَ عَدُوَّکُمْ وَ یَسْتَخْلِفَکُمْ فِی الْأَرْضِ). ) « شما دشمنتان را نابود کند و شما را جانشینان آنها در زمین قرار دهد
تا ببیند چگونه » ، و در پایان آیه میفرماید: خداوند این نعمتها را به شما خواهد داد و آزادي از دست رفته را به شما بر میگرداند
فَیَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ). ) « عمل خواهید کرد
سورة الأعراف( 7): آیۀ 130 ..... ص : 83
(آیه 130 )- مجازاتهاي بیدار کننده! همانطور که در تفسیر آیه 94 از همین سوره گذشت، یک قانون کلی الهی در مورد تمام
پیامبران این بوده است، که به هنگامی که با مخالفتها رو برو میشدند، خداوند براي تنبه و بیداري اقوام سرکش، آنها را گرفتار
مشکلات و ناراحتیها میساخته تا در خود احساس نیاز کنند.
در آیه مورد بحث، اشاره به همین مطلب در مورد پیروان فرعون میکند ص: 84
وَ) « ما آل فرعون را به قحطی و خشکسالیهاي متوالی و کمبود میوهها گرفتار ساختیم، شاید متذکر گردند و بیدار شوند » : و میگوید
لَقَدْ أَخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِینَ وَ نَقْصٍ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 131 ..... ص : 84
از این درسهاي الهی پند بگیرند، و از خواب خرگوشی بیدار شوند، از این موقعیت سوء « آل فرعون » (آیه 131 )- اما به جاي این که
پس هنگامی که نیکی به آنها میرسید (و اوضاع بر وفق مراد آنها » ، استفاده کرده و جریان حوادث را به میل خود تفسیر میکردند
در حقیقت شایسته چنین موقعیتی بودهایم (فَإِذا «! بود، و در آرامش و راحتی بودند) میگفتند: این وضع به خاطر لیاقت ماست
جاءَتْهُمُ الْحَسَنَۀُ قالُوا لَنا هذِهِ).
اما هنگامی که گرفتار بدي و بلا میشدند (فورا به موسی و کسانی که با او بودند، میبستند و) میگفتند: این از شرّ قدم موسی و »
وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَۀٌ یَطَّیَّرُوا بِمُوسی وَ مَنْ مَعَهُ). ) « کسان اوست
بدانید که سر چشمه شومیها و ناراحتیهایی که دامان آنها را میگرفت، نزد پروردگار است (خدا » : ولی قرآن در پاسخ آنها میگوید
أَلا إِنَّما طائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا ) « میخواسته است که آنها را گرفتار نتیجه شوم اعمالشان بکند) ولی اکثر آنها نمیدانند
یَعْلَمُونَ).
شاید همیشه در میان انسانها و اقوام مختلف، فال نیک و بد رواج داشته است، این دو گرچه اثر طبیعی ندارند، ولی بدون تردید اثر
روانی میتوانند داشته باشند، فال نیک غالبا مایه امیدواري و حرکت است ولی فال بد موجب یأس و نومیدي و سستی و ناتوانی
است.
شاید به خاطر همین موضع است که در روایات اسلامی از فال نیک نهی نشده، اما فال بد به شدت محکوم گردیده است.
صفحه 112 از 529
سورة الأعراف( 7): آیۀ 132 ..... ص : 84
(آیه 132 )- بلاهاي پیدرپی و رنگارنگ! در این آیه، به مرحله دیگري از بلاهاي پیدرپی و درسهاي بیدار کنندهاي که خدا به
قوم فرعون داد، اشاره شده است.
نخست به عنوان مقدمهاي براي نزول این بلاها میگوید: آنها همچنان در ص: 85
و گفتند: هرگاه آیتی براي ما بیاوري که بخواهی ما را با آن سحر کنی، ما به تو » ، انکار دعوت موسی (ع)، مقاومت به خرج دادند
وَ قالُوا مَهْما تَأْتِنا بِهِ مِنْ آیَۀٍ لِتَسْحَرَنا بِها فَما نَحْنُ لَکَ بِمُؤْمِنِینَ). ) « ایمان نخواهیم آورد
سورة الأعراف( 7): آیۀ 133 ..... ص : 85
(آیه 133 )- ولی از آنجا که خداوند بدون اتمام حجت کافی، هیچ جمعیتی را کیفر نمیدهد در این آیه میفرماید که ما چندین بلا
فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمُ الطُّوفانَ). ) « توفان را بر آنها فرستادیم » بر آنها نازل کردیم شاید بیدار شوند، نخست
بر زراعتها و درختان آنها، مسلط ساختیم (وَ الْجَرادَ). « ملخ را » سپس
هر بار که بلایی فرا میرسید، دست به دامن موسی میزدند، تا از خدا بخواهد رفع بلا کند، بعد از طوفان و ملخ خوارگی نیز همین
را بر آنها « قمّل را » تقاضا را کردند، و موسی (ع) پذیرفت و بلا برطرف شد، ولی باز دست از لجاجت خویش برنداشتند، بار سوم
مسلط ساختیم (وَ الْقُمَّلَ).
یک نوع آفت نباتی بود که به غلات آنها افتاد، و همه را فاسد کرد. « الْقُمَّلَ »
آنچنان افزایش داد که به صورت « نسل قورباغه را » ، هنگامی که امواج این بلا فرو نشست و باز ایمان نیاوردند، بار دیگر خداوند
یک بلا زندگی آنها را فرا گرفت (وَ الضَّفادِعَ). ولی باز در برابر حق زانو نزدند و تسلیم نشدند.
بر آنها مسلط ساخت (وَ الدَّمَ). « خون را » در این هنگام خداوند
این آیات و معجزات آشکار و نشانههاي حقانیت موسی که از هم جدا بودند را به آنها نشان دادیم، اما آنها » : و در پایان میفرماید
آیاتٍ مُفَصَّلاتٍ فَاسْتَکْبَرُوا وَ کانُوا قَوْماً ) « در برابر آن تکبر ورزیدند و از قبول حق سر باز زدند و جمعیت مجرم و گنهکاري بودند
مُجْرِمِینَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 134 ..... ص : 85
(آیه 134 )- پیمان شکنیهاي مکرّر! در این آیه واکنش فرعونیان در برابر بلاهاي آموزنده و بیدار کننده پروردگار بیان شده است.
هنگامی که بلا بر آنها مسلط میشد، میگفتند: اي موسی، براي ما از خدایت بخواه تا به عهدي که با تو کرده » : نخست میخوانیم
، وَ لَمَّا وَقَعَ عَلَیْهِمُ الرِّجْزُ قالُوا یا مُوسَی ادْعُ لَنا رَبَّکَ برگزیده تفسیر نمونه، ج 2 ) « است وفا کند، و دعایت را در حق ما مستجاب نماید
ص: 86
بِما عَهِدَ عِنْدَكَ)
اگر تو این بلا را از ما برطرف سازي، سوگند یاد میکنیم که قطعا هم خودمان به تو ایمان خواهیم آورد و هم بنی اسرائیل را آزاد ».
لَئِنْ کَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَکَ وَ لَنُرْسِلَنَّ مَعَکَ بَنِی إِسْرائِیلَ). ) « ساخته و با تو میفرستیم
سورة الأعراف( 7): آیۀ 135 ..... ص : 86
صفحه 113 از 529
پس هنگامی که بلا را پس از مدت تعیین شدهاي، که به آن » : (آیه 135 )- در این آیه اشاره به پیمان شکنی آنها کرده، میگوید
نه خودشان ایمان میآوردند و نه بنی اسرائیل را از زنجیر اسارت رها « میرسیدند، از آنها برمیداشتیم، پیمان خود را میشکستند
میساختند (فَلَمَّا کَشَفْنا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلی أَجَلٍ هُمْ بالِغُوهُ إِذا هُمْ یَنْکُثُونَ).
اشاره به این است که موسی، میگفت در فلان وقت، این بلا برطرف خواهد شد، براي این که کاملا روشن شود « إِلی أَجَلٍ » جمله
این دگرگونی تصادفی نبوده.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 136 ..... ص : 86
(آیه 136 )- این آیه، سر انجام این همه خیره سري و سرکشی و پیمان شکنی را در دو جمله کوتاه بیان میکند، نخست به صورت
فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ). ) « پس ما از آنها انتقام گرفتیم » : سر بسته میگوید
« آنها را در دریا غرق کردیم زیرا آنها آیات ما را تکذیب کردند، و از آن غافل بودند » : سپس این انتقام را شرح میدهد و میگوید
(فَأَغْرَقْناهُمْ فِی الْیَمِّ بِأَنَّهُمْ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ کانُوا عَنْها غافِلِینَ).
منظور از انتقام الهی آن است که خداوند جمعیت فاسد و غیر قابل اصلاح را که در نظام آفرینش حق حیات ندارند، نابود سازد.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 137 ..... ص : 86
(آیه 137 )- سر انجام دردناك قوم فرعون! پس از نابودي قوم فرعون و در هم شکستن قدرت آنها، بنی اسرائیل وارث سرزمینهاي
مشرقها و مغربهاي پربرکت زمین را در اختیار جمعیت » : پهناور آنها شدند، آیه مورد بحث به همین معنی اشاره کرده، میگوید
وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتِی بارَکْنا فِیها). ) « مستضعف و استعمار شده قرار دادیم
یعنی، حکومت بنی اسرائیل بر سراسر سرزمین فراعنه گسترده شد. ص: 87
وَ) « وعده نیک پروردگار تو در زمینه پیروزي بنی اسرائیل- به خاطر صبر و استقامتی که نشان دادند- تحقق یافت » : سپس میگوید
تَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ الْحُسْنی عَلی بَنِی إِسْرائِیلَ بِما صَبَرُوا).
ما قصرهاي زیباي فرعون و فرعونیان و کاخهاي مجلل و بناهاي پرزرق و برق و جالب آنها و » : و در پایان آیه اضافه میکند که
وَ دَمَّرْنا ما کانَ یَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما کانُوا یَعْرِشُونَ). ) « همچنان باغات پرشکوهشان را نابود ساختیم
سورة الأعراف( 7): آیۀ 138 ..... ص : 87
(آیه 138 )- پیشنهاد بت سازي به موسی! در اینجا به قسمت حساس دیگري از سرگذشت بنی اسرائیل که به دنبال پیروزي آنها بر
وَ جاوَزْنا بِبَنِی ) « ما بنی اسرائیل را از دریا (رود عظیم نیل) عبور دادیم » : فرعونیان واقع شد، اشاره شده است، نخست میگوید
إِسْرائِیلَ الْبَحْرَ).
فَأَتَوْا عَلی قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلی ) « اما در مسیر خود به قومی برخورد کردند که با خضوع و تواضع، اطراف بتهاي خود را گرفته بودند »
أَصْنامٍ لَهُمْ).
گفتند: اي موسی! تو، هم براي ما » افراد جاهل و بیخبر آنچنان تحت تأثیر این صحنه قرار گرفتند که بلافاصله نزد موسی آمدند و
قالُوا یا مُوسَی اجْعَلْ لَنا إِلهاً کَما لَهُمْ آلِهَۀٌ). ) !« معبودي قرار بده همانطور که آنها معبودانی دارند
!« گفت: شما جمعیت جاهل و بیخبري هستید » موسی (ع) از این پیشنهاد جاهلانه و نابخردانه، بسیار ناراحت شد، به آنها رو کرد و
صفحه 114 از 529
(قالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ).
چرا که سر چشمه بت پرستی، جهل و نادانی بشر است.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 139 ..... ص : 87
این جمعیت بت پرست را که » : (آیه 139 )- در این آیه میخوانیم که موسی (ع) براي تکمیل سخن خود به بنی اسرائیل گفت
إِنَّ هؤُلاءِ مُتَبَّرٌ ما هُمْ فِیهِ وَ باطِلٌ ما کانُوا یَعْمَلُونَ). ) « میبینید، کارشان به هلاکت میانجامد و عملشان باطل و بیاساس است
یعنی، هم عملشان بیهوده و رنجهایشان بینتیجه است و هم سر انجام یک قوم بت پرست و مشرك، به هلاکت و نابودي میکشد.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 140 ..... ص : 87
آیا غیر از خدا معبودي براي شما ص: 88 » : (آیه 140 )- و باز براي تأکید اضافه کرد
قالَ أَ غَیْرَ اللَّهِ أَبْغِیکُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَکُمْ عَلَی الْعالَمِینَ). ) « بطلبم! همان خدایی که شما را بر جهانیان (مردم عصر خود) برتري داد
سورة الأعراف( 7): آیۀ 141 ..... ص : 88
(آیه 141 )- در این آیه خداوند یکی از نعمتهاي بزرگ خود را به بنی اسرائیل، یادآور میشود، تا با توجه به این نعمت بزرگ
حسّ شکرگزاري در آنها تحریک گردد، و بدانند شایسته پرستش و خضوع و عبادت، تنها ذات پاك اوست.
به خاطر بیاورید هنگامی که شما را از چنگال آل فرعون نجات دادیم آنها که مرتبا شما را شکنجه میدادند و » : نخست میگوید
وَ إِذْ أَنْجَیْناکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذابِ). ) « مجازات میکردند
پسران شما را به قتل میرسانیدند، و زنان و دخترانتان را (براي » سپس این عذاب و شکنجه مستمر را چنین شرح میدهد که آنها
یُقَتِّلُونَ أَبْناءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُمْ). ) « خدمتگزاري و بردگی) زنده نگه میداشتند
وَ فِی ذلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ). ) « و در این، آزمایش بزرگی از ناحیه خداوند براي شما بود »
سورة الأعراف( 7): آیۀ 142 ..... ص : 88
اشاره
(آیه 142 )- وعدهگاه بزرگ! در این آیه اشاره به یکی دیگر از صحنههاي زندگی بنی اسرائیل و درگیري موسی با آنها شده است
و آن جریان رفتن موسی به میعادگاه پروردگار و گرفتن تورات از طریق وحی و تکلم با خدا میباشد، که به دنبال آن داستان
گوساله پرستی بنی اسرائیل و انحراف از مسیر توحید ذکر شده است.
ما با موسی (ع) سی شب وعده گذاشتیم، سپس با ده روز دیگر آن را کامل ساختیم، و وعده خدا با او در چهل » : نخست میگوید
وَ واعَدْنا مُوسی ثَلاثِینَ لَیْلَۀً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَۀً). ) « شب پایان یافت
این چهل روز از آغاز ذیقعده شروع، و به دهم ذیحجه (عید قربان) ختم گردیده است.
موسی به برادرش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من باش و در راه اصلاح آنها بکوش و هیچ » : سپس چنین نقل میکند که
صفحه 115 از 529
وَ قالَ مُوسی لِأَخِیهِ هارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ ص: 89 ) « گاه از طریق مفسدان پیروي مکن
سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ)
ص : 89 ..... :« منزلت » حدیث
بسیاري از مفسران اهل تسنن و شیعه در ذیل آیه مورد بحث اشاره به حدیث معروف منزلت کردهاند، با این تفاوت که مفسران شیعه
آن را به عنوان یکی از اسناد زنده خلافت بلافصل علی علیه السّلام گرفته، ولی بعضی از مفسران اهل تسنن ضمن عدم قبول آن،
تاخت و تاز بیرحمانه و تعصب آمیزي به شیعه دارند.
متن این حدیث چنین است: عده زیادي از صحابه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در باره جریان جنگ تبوك چنین نقل کردهاند:
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به سوي تبوك حرکت کرد و علی علیه السّلام را به جاي خود قرار داد، علی علیه السّلام عرض کرد آیا »
مرا در میان کودکان و زنان میگذاري (و اجازه نمیدهی با تو به میدان جهاد بیایم) پیامبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود: آیا راضی
.« نیستی که نسبت به من همانند هارون نسبت به موسی (ع) باشی جز این که پیامبري بعد از من نخواهد بود
و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله این سخن را تنها در جنگ تبوك نفرمود، بلکه در چندین مورد دیگر نیز این جمله از او شنیده شده
است، از جمله این که:
علی گوشتش از گوشت من، و خونش از خون من، و او نسبت به من همانند » ! فرمود: اي امّ سلیم « امّ سلیم » -1 پیامبر روزي به
.« هارون است نسبت به موسی
-2 ابن عباس میگوید: روزي عمر بن خطاب گفت: من و ابو بکر و جمعی از اصحاب پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نزد او بودیم و
اي علی! تو نخستین مردي هستی » : پیامبر صلّی اللّه علیه و آله تکیه بر علی علیه السّلام کرده بود، دست بر شانه او زد سپس فرمود
.« که به خدا ایمان آوردي و نخستین کسی هستی که اسلام را پذیرفتی، تو نسبت به من همانند هارون به موسی هستی
به هر حال اگر با بینظري حدیث فوق را بررسی کنیم از این حدیث استفاده میشود که علی علیه السّلام تمام مناصبی را که هارون
نسبت به موسی (ع) و در میان بنی اسرائیل داشت- به جز نبوت- داشته است.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 143 ..... ص : 90
اشاره
(آیه 143 )- تقاضاي مشاهده پروردگار! در این آیه و آیات بعد صحنه ص: 90
عبرت انگیز دیگري از صحنههاي زندگی بنی اسرائیل نشان داده شده است، و آن این که جمعی از بنی اسرائیل با اصرار و تأکید از
موسی (ع) خواستند که خدا را مشاهده کنند و اگر او را مشاهده نکنند، هرگز ایمان نخواهند آورد، موسی (ع) از میان آنها هفتاد
نفر را انتخاب کرد و همراه خود به میعادگاه پروردگار برد، در آنجا تقاضاي آنها را به درگاه الهی عرضه داشت، پاسخی شنید که
همه چیز را براي بنی اسرائیل در این زمینه روشن کرد.
هنگامی که موسی (ع) به میعادگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: پروردگارا! خود را به » : نخست میگوید
وَ لَمَّا جاءَ مُوسی لِمِیقاتِنا وَ کَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَیْکَ). ) « من نشان ده تا به تو بنگرم
صفحه 116 از 529
قالَ لَنْ تَرانِی). ) « گفت: هرگز مرا نخواهی دید » ولی به زودي این پاسخ را از پیشگاه پروردگار شنید که
وَ لکِنِ انْظُرْ إِلَی الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکانَهُ فَسَوْفَ تَرانِی). ) !« ولی به کوه بنگر، اگر به جاي خود ایستاد مرا خواهی دید »
فَلَمَّا تَجَلَّی رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَ  کا). ) !« هنگامی که خداوند بر کوه جلوه کرد آن را محو و نابود و همسان با زمین نمود »
وَ خَرَّ مُوسی صَعِقاً). ) « مدهوش به روي زمین افتاد » موسی (ع) از مشاهده این صحنه هول انگیز چنان وحشت زده شده که
« و هنگامی که به هوش آمد، عرضه داشت: پروردگارا! منزهی تو، من به سوي تو باز میگردم و توبه میکنم و من نخستین مؤمنانم »
(فَلَمَّا أَفاقَ قالَ سُبْحانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ).
آیا مشاهده خدا امکان پذیر است؟ ..... ص : 90
آیا مفهوم این « به کوه بنگر اگر در جاي خود باقی ماند مرا خواهی دید » : در آیه فوق میخوانیم که خداوند به موسی (ع) میگوید
سخن این است که به راستی خداوند قابل مشاهده است؟
پاسخ این است که این تعبیر در حقیقت کنایه از محال بودن چنین موضوعی است، همانند جمله حَتَّی یَلِجَ الْجَمَلُ فِی سَمِّ الْخِیاطِ
کافران در بهشت نمیروند ص: 91
مگر آن که شتر از سوراخ سوزن بگذرد (اعراف/ 40 ) و از آنجا که معلوم بوده کوه در برابر جلوه خداوند محال است پایدار بماند،
چنین تعبیري ذکر شده است.
لَنْ تَرانِی) یعنی، هرگز مرا نخواهی دید نه در دنیا و نه در آخرت. » : همان گونه که قبل از آن نیز فرمود
سورة الأعراف( 7): آیۀ 144 ..... ص : 91
(آیه 144 )- الواح تورات! سر انجام در آن میعادگاه بزرگ، خداوند، شرایع و قوانین آیین خود را بر موسی (ع) نازل کرد. نخست
قالَ یا مُوسی إِنِّی ) « فرمود: اي موسی! من تو را با رسالتهاي خویش، و با سخن گفتنم (با تو) بر مردم برتري دادم و برگزیدم » به او
اصْطَفَیْتُکَ عَلَی النَّاسِ بِرِسالاتِی وَ بِکَلامِی).
فَخُ ذْ ما آتَیْتُکَ وَ کُنْ مِنَ ) « آنچه را به تو دستور دادهام بگیر و در برابر این همه موهبت از شکرگزاران باش » اکنون که چنین است
الشَّاکِرِینَ).
هدف آیه بیان دو امتیاز بزرگ موسی (ع) بر توده مردم است، یکی دریافت رسالات خدا، و دیگري گفتگوي با پروردگار که هر
دو مقام رهبري او را در میان امت خویش تثبیت میکرد.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 145 ..... ص : 91
در الواحی که بر موسی (ع) نازل کردیم، از هر موضوعی پند و اندرز کافی و شرح و بیان » : (آیه 145 )- سپس اضافه میکند که
وَ کَتَبْنا لَهُ فِی الْأَلْواحِ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ مَوْعِظَۀً وَ تَفْصِیلًا لِکُلِّ شَیْءٍ). ) « مسائل مورد نیاز در امور دین و دنیا و فرد و اجتماع براي او نوشتیم
فَخُذْها بِقُوَّةٍ). ) « با نهایت جدّیّت و قوت اراده این فرمانها را برگیر » : سپس به او دستور دادیم که
وَ أْمُرْ قَوْمَکَ یَأْخُذُوا بِأَحْسَنِها). ) « و به قوم خود نیز فرمان ده که به نیکوترین آنها عمل کنند »
و نیز به آنها اخطار کن که مخالفت با این فرمانها و فرار از زیر بار مسؤولیتها و وظائف، نتیجه دردناکی دارد، و پایانش دوزخ است
صفحه 117 از 529
سَأُرِیکُمْ دارَ الْفاسِقِینَ). ) « به زودي جایگاه فاسقان را به شما نشان خواهم داد » و
چنین استفاده میشود که همه مواعظ ص: 92 « مِنْ کُلِّ شَیْءٍ مَوْعِظَۀً » از تعبیر
و اندرزها و مسائل لازم در الواح موسی (ع) نبود، زیرا در آن زمان به مقدار استعداد مردم، احکام الهی نازل گشت، ولی هنگامی
که مردم جهان به آخرین مرحله از تعلیمات انبیاء رسیدند، آخرین دستور که شامل همه نیازمندیهاي مادي و معنوي مردم بود بر
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نازل گردید.
به زودي خانه فاسقان را به شما نشان میدهم) این است که منظور از آن، دوزخ میباشد، که ) « سَأُرِیکُمْ دارَ الْفاسِقِینَ » ظاهر جمله
قرارگاه کسانی است که از اطاعت فرمان خدا و انجام وظائف خویش خارج شدهاند.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 146 ..... ص : 92
(آیه 146 )- سرنوشت متکبران- بحثی که از این آیه و آیه بعد آمده است در حقیقت یک نوع نتیجه گیري از آیات گذشته در
به زودي کسانی را که در زمین، به غیر حق » : زمینه سرنوشت فرعون و فرعونیان و سرکشان بنی اسرائیل است، نخست میفرماید
سَأَصْرِفُ عَنْ آیاتِیَ الَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ). ) « تکبر ورزیدند از آیات خود، منصرف میسازیم
از آنها اشاره کرده، میفرماید: « سلب توفیق حق پذیري » و چگونگی « متکبر و سرکش » سپس به سه قسمت از صفات این گونه افراد
وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَۀٍ لا یُؤْمِنُوا بِها). ) !« و آنها اگر تمام آیات و نشانههاي الهی را ببینند، ایمان نمیآورند »
وَ إِنْ یَرَوْا سَبِیلَ الرُّشْدِ لا یَتَّخِذُوهُ سَبِیلًا). ) « و نیز اگر راه راست و طریق درست را مشاهده کنند، انتخاب نخواهند کرد »
وَ إِنْ یَرَوْا سَبِیلَ الغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبِیلًا). ) « اگر راه منحرف و نادرست را ببینند، آن را راه خود انتخاب میکنند » و به عکس
بعد از ذکر این صفات سه گانه که همگی حکایت از انعطاف ناپذیریشان در برابر حق میباشد، اشاره به دلیل آن کرده، میگوید:
ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ کانُوا عَنْها غافِلِینَ). ) « اینها همه به خاطر آن است که آیات ما را تکذیب کردند و از آن غافل بودند »
سورة الأعراف( 7): آیۀ 147 ..... ص : 92
آنها که آیات ما را تکذیب کنند و لقاي رستاخیز را منکر شوند » : (آیه 147 )- این آیه کیفر چنین اشخاصی را بیان کرده، میگوید
اعمالشان بکلی حبط و نابود زیده تفسیر نمونه، ج 2، ص: 93
وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ لِقاءِ الْآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ). ) « میگردد
و در پایان آیه چنین اضافه میکند: این سرنوشت براي آنها، جنبه انتقامی ندارد، این نتیجه اعمال خود آنهاست، بلکه عین اعمال
هَلْ یُجْزَوْنَ إِلَّا ما کانُوا ) ؟« آیا آنها جز اعمالی را که انجام میدادند، جزا داده میشوند » ، آنهاست که در برابرشان مجسم شده
یَعْمَلُونَ).
این آیه یکی دیگر از آیاتی است که دلیل بر تجسم اعمال، و حضور خود اعمال نیک و بد در قیامت میباشد
سورة الأعراف( 7): آیۀ 148 ..... ص : 93
(آیه 148 )- آغاز گوساله پرستی یهود: در این آیات، یکی از حوادث اسفناك و در عین حال تعجب آوري بود که بعد از رفتن
موسی (ع) به میقات در میان بنی اسرائیل رخ داد، بازگو شده است و آن جریان گوساله پرستی آنهاست که به دست شخصی به نام
و با استفاده از زیورآلات بنی اسرائیل، انجام گرفت. « سامري »
صفحه 118 از 529
قوم موسی (ع) بعد از رفتن او به میقات، از زینت آلات خود گوسالهاي که تنها جسد بیجانی بود با صداي » : نخست چنین میگوید
وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسی مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِیِّهِمْ عِجْلًا جَسَداً لَهُ خُوارٌ). ) « مخصوص گاو براي خود انتخاب کردند
آیا آنها نمیدیدند که (آن گوساله) با آنان سخن نمیگوید و به راه راست » : سپس قرآن به عنوان سرزنش آنها میگوید
راهنمائیشان نمیکند؟! (أَ لَمْ یَرَوْا أَنَّهُ لا یُکَلِّمُهُمْ وَ لا یَهْدِیهِمْ سَبِیلًا).
یعنی، یک معبود واقعی حد اقل باید نیک و بد را بفهمد و توانایی بر راهنمایی و هدایت پیروان خود داشته باشد، با عبادت
کنندگان خویش، سخن بگوید و آنها را به راه راست هدایت کند و طریقه عبادت را به آنها بیاموزد.
آنها در حقیقت به خودشان ظلم و ستم کردند، لذا در پایان آیه میفرماید:
اتَّخَذُوهُ وَ کانُوا ظالِمِینَ). ) « گوساله را معبود خود انتخاب کردند و ظالم و ستمگر بودند »
ص: 94
سورة الأعراف( 7): آیۀ 149 ..... ص : 94
و هنگامی که حقیقت به دستشان افتاد، و دیدند گمراه » (آیه 149 )- ولی با مراجعت موسی، بنی اسرائیل به اشتباه خود پی بردند
وَ لَمَّا سُقِطَ فِی أَیْدِیهِمْ وَ رَأَوْا ) « شدند گفتند: اگر پروردگار ما به ما رحم نکند و ما را نبخشد بطور مسلم از زیانکاران خواهیم بود
أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّوا قالُوا لَئِنْ لَمْ یَرْحَمْنا رَبُّنا وَ یَغْفِرْ لَنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ).
چگونه گوساله طلایی صدا کرد؟ جمعی از مفسران معتقدند که سامري با اطلاعاتی که داشت، لولههاي مخصوصی در درون سینه
گوساله طلایی کار گذاشته بود که هواي فشرده از آن خارج میشد و از دهان گوساله، صدایی شبیه صداي گاو بیرون میآمد!
سورة الأعراف( 7): آیۀ 150 ..... ص : 94
(آیه 150 )- عکس العمل شدید در برابر گوساله پرستان! در این آیه و آیه بعد ماجراي درگیري موسی (ع) با گوساله پرستان به
هنگام بازگشت از میعادگاه، که در آیه قبل تنها اشارهاي به آن شده بود تشریح گردیده.
هنگامی که موسی خشمناك و اندوهگین به سوي قوم خود بازگشت (و صحنه زننده و نفرت انگیز گوساله » : نخست میگوید
وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسی إِلی قَوْمِهِ غَضْ بانَ ) « پرستی را مشاهده نمود) به آنها گفت بد جانشینانی براي من بودید و آیین مرا ضایع کردید
أَسِفاً قالَ بِئْسَما خَلَفْتُمُونِی مِنْ بَعْدِي).
أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّکُمْ). ) « آیا در فرمان پروردگار خود، عجله نمودید » : سپس موسی (ع) به آنها گفت
منظور این است که شما در برابر فرمان خدا نسبت به تمدید مدت سی شب به چهل شب، عجله به خرج دادید و در قضاوت شتاب
نمودید، نیامدن مرا دلیل بر مرگ و یا خلف وعده گرفتید.
موسی (ع) در اینجا باید خشم شدید خود را آشکار سازد، در غیر این صورت بازگشت آنها به آسانی ممکن نبود.
موسی بیدرنگ » : قرآن عکس العمل شدید موسی (ع) را در برابر این صحنه و در این لحظات بحرانی و توفانی چنین بازگو میکند
الواح تورات را از دست ص: 95
وَ أَلْقَی الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ ) !« خود بیفکند (و به سراغ برادرش هارون رفت) و سر و ریش او را گرفت و به سوي خود کشید
یَجُرُّهُ إِلَیْهِ).
در حقیقت این واکنش از یک سو روشنگر حال درونی موسی (ع) و التهاب و بیقراري و ناراحتی شدید او در برابر بت پرستی و
صفحه 119 از 529
انحراف آنها بود، و از سوي دیگر وسیله مؤثري براي تکان دادن مغزهاي خفته بنی اسرائیل و توجه دادن آنها به زشتی فوق العاده
اعمالشان.
گفت: فرزند مادرم! این جمعیت نادان مرا » سپس قرآن میگوید: هارون براي برانگیختن عواطف موسی (ع) و بیان بیگناهی خود
در ضعف و اقلیت قرار دادند آنچنان که نزدیک بود مرا به قتل برسانند (بنابراین من بیگناهم بیگناه) کاري نکن که دشمنان به
قالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْ عَفُونِی وَ کادُوا یَقْتُلُونَنِی فَلا ) « شماتت من برخیزند و مرا در ردیف این جمعیت ظالم و ستمگر قرار مده
تُشْمِتْ بِیَ الْأَعْداءَ وَ لا تَجْعَلْنِی مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 151 ..... ص : 95
عرض کرد: پروردگارا! من و برادرم را بیامرز و » (آیه 151 )- آتش خشم موسی کمی فرو نشست و به درگاه پروردگار متوجه شد و
قالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِأَخِی وَ أَدْخِلْنا فِی رَحْمَتِکَ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ ) « ما را در رحمت بیپایانت داخل کن، تو مهربانترین مهربانانی
الرَّاحِمِینَ).
تقاضاي بخشش و آمرزش براي خود و برادرش نه به خاطر آن است که گناهی از آنها سرزده بلکه یک نوع خضوع به درگاه
پروردگار و بازگشت به سوي او و ابراز تنفر از اعمال زشت بت پرستان و همچنین سرمشقی است براي همگان تا فکر کنند جایی
که موسی و برادرش که انحرافی پیدا نکرده بودند چنین تقاضایی از پیشگاه خدا کنند، دیگران باید حساب خود را برسند.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 152 ..... ص : 95
(آیه 152 )- واکنش شدید موسی (ع) سر انجام کار خود را کرد، و گوساله پرستان بنی اسرائیل که اکثریت قوم را تشکیل میدادند
از کار خود پشیمان شدند ولی براي این که تصور نشود تنها این ندامت و پشیمانی براي توبه آنها از چنین گناه عظیمی کافی بوده
کسانی که گوساله را معبود خود ص: 96 » : است، قرآن چنین اضافه میکند
إِنَّ الَّذِینَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَیَنالُهُمْ غَ َ ض بٌ ) « انتخاب کردند به زودي خشم پروردگار و ذلت درندگی این جهان به آنها خواهد رسید
مِنْ رَبِّهِمْ وَ ذِلَّۀٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا).
همه کسانی را که افترا (بر خدا) میبندند این چنین » : و نیز براي این که تصور نشود این قانون اختصاصی به آنها دارد، اضافه میکند
وَ کَذلِکَ نَجْزِي الْمُفْتَرِینَ). ) « کیفر میدهیم
سورة الأعراف( 7): آیۀ 153 ..... ص : 96
اما آنها که اعمال بدي انجام » : (آیه 153 )- در این آیه این موضوع را تکمیل کرده، و به صورت یک قانون کلی چنین میگوید
دهند، سپس توبه کنند (و شرایط توبه همگی انجام گیرد) و ایمان خود را به خدا تجدید نمایند و از هرگونه شرك و نافرمانی
وَ الَّذِینَ عَمِلُوا السَّیِّئاتِ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِها وَ آمَنُوا ) « بازگردند، پروردگار تو بعد از آن (آنها را میبخشد، او) بخشنده و مهربان است
إِنَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِیمٌ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 154 ..... ص : 96
هنگامی که آتش خشم موسی فرو نشست (و آن نتیجهاي را که انتظار داشت گرفت) دست کرد » : (آیه 154 )- در این آیه میگوید
صفحه 120 از 529
و الواح تورات را از زمین برداشت، الواحی که نوشتههاي آن سراسر هدایت و رحمت بود (اما هدایت و رحمت) براي کسانی که
وَ لَمَّا سَ کَتَ عَنْ مُوسَی الْغَضَبُ أَخَذَ الْأَلْواحَ وَ ) « احساس مسؤولیت میکردند و از خدا میترسیدند و در برابر فرمانش تسلیم بودند
فِی نُسْخَتِها هُديً وَ رَحْمَۀٌ لِلَّذِینَ هُمْ لِرَبِّهِمْ یَرْهَبُونَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 155 ..... ص : 96
(آیه 155 )- نمایندگان بنی اسرائیل در میعادگاه خدا! در این آیه و آیه بعد بار دیگر قرآن به جریان رفتن موسی (ع) به میعادگاه
با جمعی از بنی اسرائیل بازگشت نموده و قسمت دیگري از همان حادثه را بازگو میکند. « طور »
وَ اخْتارَ مُوسی قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِمِیقاتِنا). ) « موسی (ع) هفتاد نفر از قوم خود را براي میعاد ما انتخاب کرد » : نخست میگوید
در این هنگام زلزله عظیمی » ولی بنی اسرائیل چون کلام خدا را شنیدند، از موسی (ع) تقاضا کردند از او بخواهد خود را نشان دهد
درگرفت (و جمعیت هلاك شدند و موسی (ع) مدهوش بر زمین افتاد، هنگامی که به هوش آمد) عرض کرد: برگزیده تفسیر
نمونه، ج 2، ص: 97
فَلَمَّا أَخَ ذَتْهُمُ الرَّجْفَۀُ قالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَکْتَهُمْ مِنْ ) « پروردگارا! اگر تو میخواستی میتوانستی آنها و مرا پیش از این هلاك کنی
قَبْلُ وَ إِیَّايَ).
یعنی، من چگونه پاسخ قوم را بگویم که بر نمایندگان آنها چنین گذشته است.
«؟ آیا ما را به خاطر کار سفیهانمان هلاك میکنی » ، سپس گفت: پروردگارا! این درخواست نابهجا تنها کار جمعی از سفهاي ما بود
(أَ تُهْلِکُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا).
سپس موسی (ع) به دنبال این تضرع و تقاضا از پیشگاه خدا عرضه میدارد:
این جز آزمایش تو چیز دیگري نیست که هر که را بخواهی (و مستحق ببینی) با آن گمراه میکنی و هر کس را بخواهی (و شایسته »
إِنْ هِیَ إِلَّا فِتْنَتُکَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدِي مَنْ تَشاءُ). ) « بدانی) هدایت مینمایی
تنها تو ولیّ و سرپرست مایی، ما را ببخش، و مشمول رحمت خود قرار ده، تو » ! و در پایان آیه، موسی (ع) عرض میکند: بار الها
أَنْتَ وَلِیُّنا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الْغافِرِینَ). ) « بهترین آمرزندگانی
از مجموع آیات و روایات استفاده میشود که سر انجام هلاك شدگان بار دیگر زندگی را از سر گرفتند و به اتفاق موسی (ع) به
سوي بنی اسرائیل بازگشتند، و آنچه را دیده بودند براي آنها بازگو نمودند و به تبلیغ و ارشاد آن مردم بیخبر پرداختند.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 156 ..... ص : 97
(آیه 156 )- در این آیه دنباله تقاضاي موسی (ع) از پروردگار و تکمیل مسأله توبه که در آیات قبل به آن اشاره شد چنین آمده
است.
وَ اکْتُبْ لَنا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَۀً وَ فِی الْآخِرَةِ). ) « در این جهان و در سراي دیگر نیکی براي ما مقرر بدار » ! خداوندا
إِنَّا هُدْنا إِلَیْکَ). و از سخنانی که سفیهان ما گفتهاند ) « ما به سوي تو بازگشت کردهایم » : سپس دلیل این تقاضا را چنین بیان میکند
که شایسته مقام با عظمت تو نبود، پوزش طلبیدهایم. ص: 98
سر انجام خداوند دعاي موسی (ع) را به اجابت میرساند و توبه او را میپذیرد، ولی نه بدون قید و شرط، بلکه با شرایطی که در
قالَ عَذابِی أُصِیبُ ) « خداوند فرمود: عذاب و کیفرم را به هر کس بخواهم (و مستحق ببینم) میرسانم » : ذیل آیه آمده است، میگوید
صفحه 121 از 529
بِهِ مَنْ أَشاءُ).
وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ). ) « اما رحمت من همه چیز را در برگرفته است » : سپس اضافه میکند
ولی براي این که کسانی خیال نکنند، پذیرش توبه و یا وسعت رحمت پروردگار و عمومیت آن، بیقید و شرط و بدون حساب و
من به زودي رحمتم را براي (کسانی که سه کار را انجام میدهند) مینویسم، آنها که » : کتاب است، در پایان آیه اضافه میکند
فَسَأَکْتُبُها لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ ) « تقوا پیشه میکنند، و آنها که زکات میپردازند، و آنها که به آیات ما ایمان میآورند
الَّذِینَ هُمْ بِآیاتِنا یُؤْمِنُونَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 157 ..... ص : 98
اشاره
(آیه 157 )- از چنین پیامبري پیروي کنید: این آیه در حقیقت، مکمل آیه گذشته در باره صفات کسانی است که مشمول رحمت
واسعه پروردگار هستند، یعنی پس از ذکر صفات سه گانه تقوا و اداء زکات و ایمان به آیات پروردگار، در این آیه صفات دیگري
به عنوان توضیح براي آنها ذکر میکند و آن پیروي از پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله است، زیرا ایمان به خدا از ایمان به پیامبر
کسانی مشمول این رحمت میشوند که از فرستاده » : صلّی اللّه علیه و آله و پیروي از مکتبش جدایی ناپذیر است، لذا میگوید
الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ). ) « پروردگار پیروي کنند
سپس براي این رسول، شش صفت علاوه بر مقام رسالت بیان میکند:
النَّبِیَّ). ) « پیامبر خداست » -1 او
به کسی گفته میشود که پیام خدا را بیان میکند و به او، وحی نازل میشود- هر چند مأمور به دعوت و تبلیغ نباشد- اما « نبی »
کسی است که علاوه بر مقام نبوت، مأمور به دعوت و تبلیغ به سوي آیین خدا و ایستادگی در این مسیر میباشد. برگزیده « رسول »
تفسیر نمونه، ج 2، ص: 99
کانون اصلی توحید طلوع کرده است « پیامبري که درس نخوانده و از میان توده جمعیت برخاسته، از سرزمین مکه امّ القري » -2
(الْأُمِّیَّ).
« پیامبري که صفات و علامات و نشانهها و دلائل حقانیت او را در (کتب آسمانی پیشین) تورات و انجیل مشاهده میکنند » -3
(الَّذِي یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ).
به نیکیها و آنچه خرد آن را میشناسد و نزدش معروف است، » -4 پیامبري که محتواي دعوت او با فرمان عقل کاملا سازگار است
یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ). ) « دعوت میکند، و از بدیها و زشتیها و آنچه نزد خرد ناشناس است، نهی مینماید
طیبات و آنچه را طبع سلیم میپسندد، براي آنها حلال میشمرد، و آنچه » ، -5 محتواي دعوت او با فطرت سلیم هماهنگ است
وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ). ) « خبیث و تنفر آمیز باشد بر آنها تحریم میکند
-6 او بسان مدعیان دروغین نبوت و رسالت که هدفشان به زنجیر کشیدن تودههاي مردم و استعمار و استثمار آنهاست، نیست نه تنها
بارها را از دوش آنان بر میدارد، و غل و زنجیرهایی را که بر دست و پا و گردنشان سنگینی » بندي بر آنها نمیگذارد، بلکه
وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ). ) « میکرد، میشکند
و چون این صفات ششگانه به ضمیمه مقام رسالت که مجموعا هفت صفت میشود، روي هم رفته نشانه روشن و دلیل آشکاري بر
صفحه 122 از 529
پس کسانی که به او ایمان بیاورند و مقامش را بزرگ بشمرند و او را در ابلاغ رسالتش یاري » : صدق دعوت اوست اضافه میکند
فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَ ) « کنند، و از نور آشکاري که با او نازل شده (یعنی قرآن مجید) پیروي کنند، بدون شک چنین افرادي رستگارانند
عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ). ص: 100
نکتهها: ..... ص : 100
-1 پنج دلیل براي نبوت در یک آیه! ..... ص : 100
بود و درس نخوانده، اما با این حال کتابی آورد که نه تنها سرنوشت مردم حجاز را دگرگون ساخت، بلکه « امّی » نخست این که او
نقطه بازگشت مهمی در تاریخ بشریت بود.
دوم این که: دلایل نبوت او با تعبیرات مختلف در کتب آسمانی پیشین وجود دارد آنچنان که انسان را به حقانیت او مطمئن
میسازد.
سوم این که: محتویات دعوت او با عقل و خرد سازگار است.
چهارم: محتویات دعوت او با طبع سلیم و فطرت هماهنگ است.
پنجم: اگر او از طرف خدا نبود، حتما به خاطر منافع خویش دست به چنین کاري میزد و در این صورت نه تنها نباید غل و زنجیرها
را از مردم بگشاید بلکه باید آنها را همچنان در جهل و بیخبري نگهدارد تا بهتر بتواند آنها را استثمار کند، در حالی که میبینیم او
زنجیرهاي گران را از دست و پاي بشریت گشود.
زنجیر جهل و نادانی از طریق دعوت پیگیر و مستمر به علم و دانش.
زنجیر انواع تبعیضات و زندگی طبقاتی! و زنجیرهاي دیگر، هر یک از اینها به تنهایی دلیلی است بر حقانیت دعوت او و مجموع
آنها دلیلی روشنتر.
-2 بشارت ظهور پیامبر در کتب عهدین: ..... ص : 100
گرچه شواهد قطعی تاریخی و همچنین محتویات کتب مقدسه یهود و نصاري (تورات و انا جیل) نشان میدهد که اینها کتابهاي
آسمانی نازل شده بر موسی و عیسی (ع) نیستند و دست تحریف به سوي آنها دراز شده است بلکه بعضی از میان رفتهاند و آنچه
امروز به نام کتب مقدسه در میان آنهاست مخلوطی است از زائیدههاي افکار بشري و قسمتی از تعلیماتی که بر موسی (ع) و عیسی
(ع) نازل گردیده و در دست شاگردان بوده، ولی با این حال در همین کتب تحریف یافته عباراتی دیده میشود که اشارات قابل
ملاحظهاي به ظهور این پیامبر بزرگ دارد
سورة الأعراف( 7): آیۀ 158 ..... ص : 100
(آیه 158 )- دعوت جهانی پیامبر: در حدیثی از امام مجتبی علیه السّلام چنین ص: 101
میخوانیم: عدهاي از یهود نزد پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آمدند و گفتند: اي محمد تویی که گمان میبري فرستاده خدایی و همانند
موسی (ع) بر تو وحی فرستاده میشود؟! پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کمی سکوت کرد، سپس فرمود: آري منم سیّد فرزندان آدم و
به این افتخار نمیکنم، من خاتم پیامبران و پیشواي پرهیزکاران و فرستاده پروردگار جهانیانم.
صفحه 123 از 529
آنها سؤال کردند به سوي چه کسی؟ به سوي عرب یا عجم یا ما؟
خداوند آیه مورد بحث را نازل کرد، و رسالت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را به تمام جهانیان با صراحت در ضمن آن شرح داد.
قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی ) « بگو: اي مردم! من فرستاده خدا به سوي همه شما هستم » : نخست به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور میدهد
رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً).
این آیه همانند آیات بسیار دیگري از قرآن مجید، دلیل روشنی بر جهانی بودن دعوت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله است.
خداوندي که حکومت » : سپس خدایی را که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به سوي او دعوت میکند با سه صفت معرفی میکند
الَّذِي لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ). ) « آسمانها و زمین از آن اوست
لا إِلهَ إِلَّا هُوَ). ) « معبودي شایسته پرستش، جز او وجود ندارد » خداوندي که
و نظام حیات و مرگ به فرمان اوست (یُحیِی وَ یُمِیتُ). « زنده میکند و میمیراند » خداوندي که
به خدا و فرستاده او پیامبر درس نخوانده و قیام کننده از میان تودههاي جمعیت، » و در پایان از همه مردم جهان دعوت میکند که
فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ). ) « ایمان بیاورید
پیامبري که (تنها دیگران را دعوت به این حقایق نمیکند، بلکه در درجه اول خودش به آنچه میگوید، یعنی) به خدا و سخنان او »
الَّذِي یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ کَلِماتِهِ). ) « ایمان دارد
نه تنها آیاتی را که بر خودش نازل شده میپذیرد، بلکه تمام کتب راستین ص: 102
انبیاء پیشین را نیز میپذیرد.
تمام تاریخ پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به این حقیقت گواهی میدهد، که او بیش از همه به تعلیمات خویش و آیات قرآن پاي بند
بود و ایمان داشت.
و از او پیروي » : آري! از چنین پیامبري باید پیروي کنید، تا نور هدایت در قلب شما بتابد و در مسیر سعادت قرار گیرید، میفرماید
وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ). ) « کنید تا هدایت یابید
اشاره به این که ایمان به تنهایی کافی نیست، بلکه در صورتی مفید خواهد بود که با پیروي عملی تکمیل گردد.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 159 ..... ص : 102
(آیه 159 )- در این آیه باز سخن پیرامون بنی اسرائیل و سرنوشت و رویدادهاي تاریخ آنهاست، نخست اشاره به واقعیتی میکند که
شبیه آن را در قرآن بسیار دیدهایم واقعیتی که حکایت از روح حق طلبی قرآن دارد، و آن احترام به موقعیت اقلیتهاي صالح است
یعنی: چنان نبود که بنی اسرائیل یکپارچه فاسد و مفسد باشند و این نژاد عموما مردمی گمراه و سرکش معرفی شوند، بلکه در برابر
اکثریت مفسده جو، اقلیتی وجود داشتند صالح و ناهماهنگ با کارهاي اکثریت، قرآن براي این اقلیت صالح اهمیت خاصی قائل
شده است.
وَ مِنْ قَوْمِ مُوسی أُمَّۀٌ یَهْدُونَ ) « از قوم موسی (ع) گروهی هستند که دعوت به سوي حق میکنند و حاکم به حق و عدالتند » : میگوید
بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ).
این آیه ممکن است اشاره به گروه کوچکی باشد که در برابر سامري و دعوت او تسلیم نشدند و همه جا حامی و طرفدار مکتب
موسی (ع) بودند و یا گروههاي صالح دیگري که بعد از موسی (ع) به روي کار آمدند.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 160 ..... ص : 102
صفحه 124 از 529
(آیه 160 )- گوشهاي از نعمتهاي خدا به بنی اسرائیل: در این آیه اشاره به چند قسم از نعمتهاي خدا بر بنی اسرائیل میکند. نخست
تا نظمی عادلانه و دور از « ما آنها را به دوازده گروه- که هر یک شاخهاي (از دودمان اسرائیل) بود- تقسیم کردیم » : میگوید
برخوردهاي خشونت آمیز در میانشان حکومت کند (وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً). ص: 103
و هنگامی که قوم موسی (در بیابان سوزان، به سوي بیت المقدس در حرکت بودند و گرفتار عطش سوزان و تشنگی » : نعمت دیگر
خطرناکی شدند) و از او تقاضاي آب کردند، به او وحی فرستادیم که عصایت را بر سنگ بزن و او چنین کرد، ناگهان دوازده
وَ أَوْحَیْنا إِلی مُوسی إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَیْناً). ) « چشمه از سنگ جوشید
قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ). ) « که هر کدام به خوبی چشمه خود را میشناختند » و آنچنان این چشمهها در میان آنها تقسیم شد
وَ ظَلَّلْنا عَلَیْهِمُ الْغَمامَ). ) « ابر را بر سر آنها سایه افکن ساختیم » نعمت دیگر این که، در آن بیابان سوزان که پناهگاهی وجود نداشت
وَ أَنْزَلْنا عَلَیْهِمُ الْمَنَّ ) « من و سلوي را (به عنوان دو غذاي لذیذ و نیروبخش) بر آنها فرو فرستادیم » بالاخره چهارمین نعمت این بود که
.«1» ( وَ السَّلْوي
کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ). و فرمان خدا را به کار ) « از غذاهاي پاکیزهاي که در اختیار شما گذاردهایم بخورید » و به آنها گفتیم
بندید.
وَ ما ظَلَمُونا وَ لکِنْ کانُوا ) « به ما ستم نکردند بلکه به خودشان ستم روا داشتند » اما آنها خوردند و کفران و ناسپاسی کردند، آنها
أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 161 ..... ص : 103
(آیه 161 )- در تعقیب آیات گذشته در این آیه و آیه بعد به قسمت دیگري از مواهب پروردگار به بنی اسرائیل و طغیانگري آنان
و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که به آنها گفته شد در این سرزمین (بیت » : در برابر این مواهب اشاره شده است، نخست میگوید
و بهره گیرید (وَ إِذْ قِیلَ لَهُمُ اسْکُنُوا « المقدس) ساکن گردید و از نعمتهاي فراوان آن، در هر نقطه و هرگونه که میخواهید بخورید
هذِهِ الْقَرْیَۀَ وَ کُلُوا مِنْها حَیْثُ شِئْتُمْ).
وَ قُولُوا حِطَّۀٌ وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً). ) « و بگویید: خداوندا! گناهان ما را بریز و از در بیت المقدس با خضوع و تعظیم وارد شوید »
خطاهایی را که مرتکب شدهاید میبخشیم » که اگر این برنامه را انجام دهید
__________________________________________________
ذیل آیه 57 سوره بقره بحث کردیم. « سلوي » و « منّ » 1) در باره )
ص: 104
نَغْفِرْ لَکُمْ خَطِیئاتِکُمْ سَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ). ) « و به نیکوکاران پاداش بیشتر و بهتر خواهیم داد
تقاضاي ما » به معنی نزول چیزي از طرف بالاست و این کلمه در واقع شعار آنها به هنگام ورود به بیت المقدس بود، یعنی « حطّه »
.« ریزش گناهانمان و یا ریزش باران عفو و رحمتت بر ماست
سورة الأعراف( 7): آیۀ 162 ..... ص : 104
(آیه 162 )- ولی با این که درهاي رحمت به روي آنها گشوده بود، و اگر از فرصت استفاده میکردند میتوانستند، گذشته و آینده
اما ستمکاران بنی اسرائیل (نه تنها استفاده نکردند بلکه) فرمان پروردگار را بر خلاف آنچه به آنها گفته شده » خود را اصلاح کنند
صفحه 125 از 529
فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ قَوْلًا غَیْرَ الَّذِي قِیلَ لَهُمْ). ) « بود عمل کردند
فَأَرْسَلْنا ) « سر انجام به خاطر این نافرمانی و طغیان و ظلم و ستم (بر خویشتن و بر دیگران) عذابی از آسمان بر آنها نازل کردیم »
عَلَیْهِمْ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما کانُوا یَظْلِمُونَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 163 ..... ص : 104
اشاره
(آیه 163 )- یک سرگذشت عبرت انگیز! در اینجا صحنه دیگري از تاریخ پرماجراي بنی اسرائیل که مربوط به جمعی از آنهاست
که در ساحل دریایی زندگی میکردند، آمده است، منتها روي سخن در آن به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله است، و به او
وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَۀِ الَّتِی کانَتْ ) « از قوم یهود معاصر خویش ماجراي شهري را که در کنار دریا قرار داشت سؤال کن » : میگوید
حاضِرَةَ الْبَحْرِ).
بوده که امروز به نام بندر ایلات معروف است. « ایله » بندري به نام « قریه » طبق روایات این
إِذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ). ) « زمانی را که در روز شنبه (از قانون پروردگار) تجاوز میکردند » و به یاد آنها بیاور
زیرا روز شنبه تعطیل آنها بود و وظیفه داشتند، دست از کار و کسب و صید ماهی بکشند و به مراسم عبادت آن روز بپردازند، اما
آنها این دستور را زیر پا گذاردند. ص: 105
سپس قرآن آنچه را در جمله قبل سر بسته بیان کرده بود، چنین شرح میدهد:
آن هنگام را که ماهیان در روز شنبه در روي آب آشکار میشدند و در غیر روز شنبه ماهیان کمتر به سراغ آنها » به خاطر آنها بیاور
إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَ یَوْمَ لا یَسْبِتُونَ لا تَأْتِیهِمْ). ) « میآمدند
این موضوع خواه جنبه طبیعی داشته، و یا جنبه فوق العاده و الهی، وسیلهاي بود براي امتحان و آزمایش این جمعیت، لذا قرآن
کَذلِکَ نَبْلُوهُمْ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ). ) « ما این چنین آنها را به چیزي که در برابر آن مخالفت میکردند آزمایش میکردیم » : میگوید
چگونه دست به گناه زدند؟ ..... ص : 105
این جمعیت، قانون شکنی را به این ترتیب شروع کردند که در آغاز از طریق حیله به اصطلاح شرعی- به وسیله کندن حوضچهها و
یا انداختن قلابها- کار خود را شروع کردند، این کار، گناه را در نظر آنها کوچک و آنان را در برابر شکستن احترام روز شنبه
جسور ساخت، کمکم روزهاي شنبه بطور علنی و بیپروا به صید ماهی مشغول شدند و از این راه مال و ثروت فراوانی فراهم
ساختند.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 164 ..... ص : 105
(آیه 164 )- این جمعیت از بنی اسرائیل در برابر این آزمایش بزرگ که با زندگی آنان کاملا آمیخته بود به سه گروه تقسیم شدند:
که اکثریت را تشکیل میدادند، به مخالفت با این فرمان الهی برخاستند. « گروه اول »
که قاعدتا اقلیت کوچکی بودند و در برابر گروه اول به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر قیام کردند. « گروه دوم »
صفحه 126 از 529
ساکتان و بیطرفان بودند، که نه همگامی با گناهکاران داشتند و نه وظیفه نهی از منکر را انجام میدادند. ،« گروه سوم »
و (به خاطر بیاور) هنگامی که جمعی از آنها به » : در آیه مورد بحث، گفتگوي این گروه را با نهی کنندگان شرح میدهد، میگوید
جمع دیگري گفتند: چرا قومی را اندرز میدهید که خداوند سر انجام آنها را هلاك میکند و یا به عذاب برگزیده تفسیر نمونه،
ج 2، ص: 106
وَ إِذْ قالَتْ أُمَّۀٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِیداً). ) « دردناکی کیفر خواهد داد
گفتند: (این اندرزها) براي اعتذار و رفع مسؤولیت در پیشگاه پروردگار شماست به علاوه شاید آنها بپذیرند و از گناه باز ایستند، و »
قالُوا مَعْذِرَةً إِلی رَبِّکُمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ). ) !« تقوا پیشه کنند
از جمله بالا چنین استفاده میشود که: گاهی بیان حقایق و وظایف الهی بدون احتمال تأثیر نیز واجب میشود و آن در موردي است
که اگر حکم خدا گفته نشود و از گناه انتقاد نگردد کمکم به دست فراموشی سپرده میشود و بدعتها جان میگیرند و سکوت
دلیل بر رضایت و موافقت محسوب میشود، در این گونه موارد لازم است حکم پروردگار آشکارا و در همه جا گفته شود هر چند
اثري در گنهکاران نگذارد.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 165 ..... ص : 106
اشاره
اما هنگامی که » (آیه 165 )- در این آیه میفرماید: سر انجام دنیاپرستی بر آنان غلبه کرد و فرمان خدا را به دست فراموشی سپردند
تذکراتی را که به آنها داده شده بود فراموش کردند (لحظه عذاب فرا رسید، و) نهی کنندگان از بدي را رهایی بخشیدیم و کسانی
فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ أَنْجَیْنَا الَّذِینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ ) « را که ستم کردند، به خاطر نافرمانیشان به عذاب شدیدي گرفتار ساختیم
أَخَذْنَا الَّذِینَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِیسٍ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ).
چه کسانی رهایی یافتند؟ ..... ص : 106
از آن سه گروه (گنهکاران، ساکتان و اندرزدهندگان) تنها گروه سوم از مجازات الهی مصون ماندند و بطوري که در روایات آمده
است آنها هنگامی که دیدند اندرزهایشان مؤثر واقع نمیشود ناراحت شدند و گفتند: ما از شهر بیرون میرویم، شب هنگام به
بیابان رفتند و اتفاقا در همان شب کیفر الهی دامان دو گروه دیگر را گرفت.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 166 ..... ص : 107
هنگامی که در برابر آنچه از آن نهی شده بودند، سرکشی کردند به » : (آیه 166 )- در این آیه مجازات آنها را چنین شرح میدهد
، فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ). برگزیده تفسیر نمونه، ج 2 ) « آنها گفتیم به شکل میمونهاي طرد شده درآیید
ص: 107
بوده باشید) در اینجا یک فرمان تکوینی است، یعنی آنها فورا به شکل میمون در میآمدند البته طبق ) « کُونُوا » روشن است که امر
روایات مسخ شدگان تنها چند روزي زنده میماندند و سپس از دنیا میرفتند و نسلی از آنها به وجود نمیآمد.
صفحه 127 از 529
سورة الأعراف( 7): آیۀ 167 ..... ص : 107
(آیه 167 )- پراکندگی یهود! این آیه و آیه بعد اشاره به قسمتی از کیفرهاي دنیوي آن جمع از یهود است که در برابر فرمانهاي
الهی قد علم کردند و حق و عدالت و درستی را زیر پا گذاردند.
زمانی که پروردگار تو اعلام داشت که بر این جمعیت گنهکار، عدهاي را مسلط میکند، که بطور » نخست میگوید: به خاطر بیاور
وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکَ لَیَبْعَثَنَّ عَلَیْهِمْ إِلی یَوْمِ الْقِیامَۀِ مَنْ یَسُومُهُمْ سُوءَ ) « مداوم تا دامنه قیامت آنها را در ناراحتی و عذاب قرار دهند
الْعَذابِ).
از این آیه استفاده میشود که این گروه سرکش، هرگز روي آرامش کامل نخواهند دید، هر چند براي خود حکومت و دولتی
تأسیس کنند.
پروردگار تو هم مجازاتش براي مستحقان، سریع است، و هم (نسبت به خطاکاران توبهکار) » : و در پایان آیه اضافه میکند که
إِنَّ رَبَّکَ لَسَرِیعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ). ) « آمرزنده و مهربان است
و این جمله نشان میدهد که خداوند راه بازگشت را به روي آنان بازگذارده، تا کسی گمان نبرد که سرنوشت اجباري توأم با
بدبختی و کیفر و مجازات براي آنها تعیین شده است.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 168 ..... ص : 107
ما آنها را در زمین متفرق ساختیم به گروههاي مختلفی » : (آیه 168 )- در این آیه به پراکندگی یهود در جهان اشاره کرده، میگوید
تقسیم شدند، بعضی از آنها صالح بودند (به همین دلیل هنگامی که فرمان حق و دعوت پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله را شنیدند،
و حق را پشت سر انداختند و براي تأمین زندگی مادي خود از هیچ کاري فروگذار « ایمان آوردند) و جمعی دیگر ناصالح بودند
نکردند (وَ قَطَّعْناهُمْ فِی الْأَرْضِ أُمَماً مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَ مِنْهُمْ دُونَ ذلِکَ).
باز در این آیه این حقیقت تجلی میکند که اسلام هیچ گونه خصومتی با نژاد ص: 108
یهود ندارد و به عنوان پیروان یک مکتب و یا وابستگان به یک نژاد، آنها را محکوم نمینماید بلکه مقیاس و معیار سنجش را اعمال
آنها قرار میدهد.
وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَ ناتِ وَ السَّیِّئاتِ لَعَلَّهُمْ ) « ما آنها را با وسائل گوناگون، نیکیها و بدیها آزمودیم شاید باز گردند » : سپس اضافه میکند
یَرْجِعُونَ).
گاهی آنها را تشویق کردیم و در رفاه و نعمت قرار دادیم، تا حس شکرگزاري در آنها برانگیخته شود و به سوي حق بازآیند، و
گاهی به عکس آنها را در شدائد و سختیها و مصائب فرو بردیم، تا از مرکب غرور و خودپرستی و تکبر فرود آیند و به ناتوانی
خویش پی برند، شاید بیدار شوند و به سوي خدا بازگردند، و هدف در هر دو حال مسأله تربیت و هدایت و بازگشت به سوي حق
بوده است.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 169 ..... ص : 108
(آیه 169 )- در آیات گذشته سخن از نیاکان یهود بود، ولی در این آیه، بحث از فرزندان و اخلاف آنها به میان آمده است.
پس از آنها، فرزندانی جاي آنها را گرفتند که وارث کتاب (آسمانی تورات) شدند اما با این حال متاع » : نخست یادآور میشود که
صفحه 128 از 529
بر اطاعت خدا ترجیح میدهند (فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْکِتابَ یَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنی). « این دنیاي پست را گرفته
سپس اضافه میکند: هنگامی که آنها در کشمکش وجدان از یک سو، و منافع مادي از سوي دیگر قرار میگیرند، دست به دامن
و میگویند (ما این منفعت نقد را مشروع یا نامشروع به چنگ میآوریم، خداوند رحیم و مهربان است) و به » ، امیدهاي کاذب زده
وَ یَقُولُونَ سَیُغْفَرُ لَنا). ) « زودي ما مورد بخشش قرار خواهیم گرفت
این جمله نشان میدهد که آنها بعد از انجام چنین کاري یک نوع پشیمانی زود گذر و حالت توبه ظاهري به خود میگرفتند، ولی
بطوري که قرآن میگوید:
اگر سود مادي دیگري همانند آن به دستشان میآمد، آن را نیز » این ندامت و پشیمانی آنها به هیچ وجه ریشه نداشت به همین دلیل
وَ إِنْ یَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ یَأْخُذُوهُ). ص: 109 ) « میگرفتند
در هر حال این جمله اشاره به رشوه خواریهاي جمعی از یهود، و تحریف آیات آسمانی به خاطر آن، و فراموش کردن احکام
پروردگار به خاطر تضادّ با منافع آنها میکند.
آیا اینها به وسیله کتاب آسمانیشان (تورات) پیمان نبسته بودند که بر خدا (دروغ نبندند و احکام او را » : لذا به دنبال آن میفرماید
أَ لَمْ یُؤْخَذْ عَلَیْهِمْ مِیثاقُ الْکِتابِ أَنْ لا یَقُولُوا عَلَی اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ). ) «!؟ تحریف نکنند و) جز حق چیزي نگویند
سپس میگوید: اگر آنها از آیات الهی آگاهی نداشتند و دست به این اعمال خلاف میزدند ممکن بود براي خودشان عذري
وَ دَرَسُوا ما فِیهِ). در عین حال آن را ) « آنها کرارا محتویات تورات را دیده و فهمیده بودند » : بسازند، ولی اشکال کار این است که
ضایع ساختند و فرمانش را پشت سر انداختند.
سراي آخرت براي » سر انجام میفرماید: اینها اشتباه میکنند، و این اعمال و متاعها سودي براي آنها نخواهد داشت، بلکه
وَ الدَّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ). ) « پرهیزکاران بهتر است
أَ فَلا تَعْقِلُونَ). ) « آیا شما حقایقی را به این روشنی درك نمیکنید »
سورة الأعراف( 7): آیۀ 170 ..... ص : 109
(آیه 170 )- در این آیه در برابر گروه فوق اشاره به گروه دیگر میکند که آنها نه تنها از هرگونه تحریف و کتمان آیات الهی
نام نهاده و اجر و پاداش « مصلحان جهان » برکنار بودند، بلکه به آن تمسک جسته و موبهمو آنها را اجرا کردند، قرآن این جمعیت را
کسانی که تمسک به کتاب پروردگار جویند و نماز را برپا دارند (پاداش » : مهمی براي آنها قائل شده و در باره آنها چنین میگوید
وَ الَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِالْکِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ إِنَّا لا نُضِیعُ أَجْرَ ) « بزرگی خواهند داشت) زیرا ما پاداش مصلحان را ضایع نخواهیم ساخت
الْمُصْلِحِینَ).
آیه فوق به خوبی نشان میدهد که اصلاح واقعی در روي زمین بدون تمسک به کتب آسمانی و فرمانهاي الهی امکان پذیر
نمیباشد، و این تعبیر بار دیگر این حقیقت را تأکید میکند که دین و مذهب تنها یک برنامه مربوط به جهان ماوراء طبیعت و یا
سراي آخرت نیست، بلکه آیینی است در متن زندگی انسانها، ص: 110
و در طریق حفظ منافع تمام افراد بشر و اجراي اصول عدالت و صلح و رفاه و آسایش و بالاخره هر مفهومی که در معنی وسیع
جمع است. « اصلاح »
سورة الأعراف( 7): آیۀ 171 ..... ص : 110
صفحه 129 از 529
(آیه 171 )- آخرین سخن در باره قوم یهود: این آیه آخرین آیهاي است که در این سوره پیرامون زندگی بنی اسرائیل سخن
میگوید و در آن سرگذشت دیگري را به جمعیت یهود یادآوري میکند، سرگذشتی که هم درس عبرت است و هم دلیل بر
هنگامی که کوه را بالاي سر آنها قرار دادیم، آنچنان که گویی سایبانی بر سر آنها » سپردن یک پیمان، میگوید: به خاطر بیاورید
وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ کَأَنَّهُ ظُلَّۀٌ). ) « بود
وَ ظَنُّوا أَنَّهُ واقِعٌ بِهِمْ). وحشت و اضطراب سراسر وجودشان را گرفت، ) « و آنچنان که آنها گمان بردند بر سرشان سقوط خواهد کرد »
و به تضرع افتادند.
خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ). ) « آنچه را از احکام به شما دادهایم با جدیت و قوت بگیرید » در همان حال به آنها گفتیم
وَ اذْکُرُوا ما فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ). از کیفر خدا بترسید و به ) « و آنچه در آن مانده است به خاطر داشته باشید تا پرهیزکار شوید »
پیمانهایی که در آن از شما گرفتهایم عمل کنید.
یعنی، تمام رسالت موسی (ع) و سایر انبیاء و مبارزات درگیریهاي مستمر و سخت آنان، و ناراحتیها و شداید طاقت فرسایی که تن به
آن دادند، همه براي آن بوده است که فرمان خدا و اصول حق و عدالت و پاکی و تقوا در میان همه بطور کامل اجرا گردد.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 172 ..... ص : 110
و وجود ایمان به خدا در اعماق روح آدمی است و به « توحید فطري » (آیه 172 )- پیمان نخستین و عالم ذر: این آیه اشارهاي به
بوده است تکمیل میکند. « توحید استدلالی » همین جهت بحثهایی را که در آیات گذشته این سوره در زمینه
خداوند روي سخن را در این آیه به پیامبر کرده، نخست چنین میگوید:
موقعی را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذرّیه آنها را برگرفت و آشکار ساخت و آنها را گواه بر خویشتن » به خاطر بیاور
نمود (و از آنها پرسید:) آیا من پروردگار ص: 111
وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ ) « شما نیستم؟ آنها همگی گفتند: آري! گواهی میدهیم
لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی شَهِدْنا).
سپس اشاره به هدف نهایی این سؤال و جواب و گرفتن پیمان از فرزندان آدم در مسأله توحید نموده، میفرماید: این کار را خداوند
أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَۀِ إِنَّا ) « که در روز قیامت نگویید ما از این موضوع (توحید و شناسایی خدا) غافل بودیم » به این جهت انجام داد
کُنَّا عَنْ هذا غافِلِینَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 173 ..... ص : 111
نگویید: پدران ما پیش » (آیه 173 )- در این آیه اشاره به هدف دیگر این پیمان کرده، میگوید: این پیمان را به خاطر آن گرفتیم که
از ما بت پرست بودند و ما هم فرزندانی بعد از آنها بودیم (و چارهاي جز تبعیت از آنها نداشتیم) آیا ما را به گناه افراد بیهوده کار
أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَكَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ کُنَّا ذُرِّیَّۀً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِکُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ). ) « مجازات میکنی
سورة الأعراف( 7): آیۀ 174 ..... ص : 111
این گونه ما آیات را توضیح میدهیم و روشن میسازیم (تا بدانند نور توحید از آغاز در روح آنها بوده) شاید با » (آیه 174 )- آري
وَ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ وَ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ). ) « توجه به این حقایق به سوي حق باز گردند
صفحه 130 از 529
و تکوین و آفرینش است، به این ترتیب که به هنگام خروج « پیمان فطرت » و « عالم استعدادها » منظور از این عالم و این پیمان همان
از صلب پدران به رحم مادران که در آن هنگام ذراتی بیش نیستند خداوند استعداد و آمادگی براي « نطفه » فرزندان آدم به صورت
حقیقت توحید به آنها داده است، هم در نهاد و فطرتشان این سرّ الهی به صورت یک حس درون ذاتی به ودیعه گذارده شده است
و هم در عقل و خردشان به صورت یک حقیقت خودآگاه! بنابراین همه افراد بشر داراي روح توحیدند و سؤالی که خداوند از آنها
کرده به زبان تکوین و آفرینش است و پاسخی که آنها دادهاند نیز به همین زبان است.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 175 ..... ص : 111
(آیه 175 )- دانشمندي که در خدمت فراعنه در آمد: در اینجا اشاره به یکی دیگر از داستانهاي بنی اسرائیل شده است. برگزیده
تفسیر نمونه، ج 2، ص: 112
و بر آنها بخوان داستان آن کس را که آیات خود را به او دادیم ولی سر انجام خود » : نخست روي سخن را به پیامبر کرده، میگوید
وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَیْناهُ آیاتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ ) « را از آن تهی ساخت و گرفتار وسوسههاي شیطان گشت و از گمراهان گردید
الشَّیْطانُ فَکانَ مِنَ الْغاوِینَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 176 ..... ص : 112
اشاره
و اگر میخواستیم (میتوانستیم او را در همان مسیر حق به اجبار » (آیه 176 ))- در این آیه این موضوع را چنین تکمیل میکند که
وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها). ) « نگاه داریم) و به وسیله آن آیات و علوم، مقام والا بدهیم
ولی مسلّم است که نگاهداري اجباري افراد در مسیر حق با سنّت پروردگار که سنّت اختیار و آزادي اراده است، سازگار نیست و
نشانه شخصیت و عظمت کسی نخواهد بود، لذا بلافاصله اضافه میکند:
وَ لکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَی الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ). ) « و او به پستی گرایید و از هواي نفس پیروي کرد » ما او را به حال خود رها کردیم
او همانند سگ » : سپس این شخص را تشبیه به سگی میکند که همیشه زبان خود را همانند حیوانات تشنه بیرون آورده، میگوید
فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ ) « است که اگر به او حمله کنی دهانش باز و زبانش بیرون است و اگر او را به حال خود واگذاري باز چنین است
الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ).
او بر اثر شدت هوي پرستی و چسبیدن به لذات جهان ماده، یک حال عطش نامحدود و پایان ناپذیر به خود گرفته که همواره دنبال
که بر اثر بیماري هاري حالت عطش کاذب به او دست میدهد و در هیچ حال سیراب « سگ هار » دنیاپرستی میرود، همچون یک
نمیشود.
این مثل (مخصوص به این شخص معین نیست، بلکه) مثالی است براي همه جمعیتهایی که آیات خدا را » : سپس اضافه میکند که
ذلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا). ) « تکذیب کنند
و مسیر صحیحی را پیدا کنند (فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ). « این داستان را براي آنها بازگو کن، شاید در باره آن بیندیشند »
ص: 113
صفحه 131 از 529
بعلم باعورا دانشمند دنیاپرست و منحرف- ..... ص : 113
بوده، که در عصر موسی زندگی « بلعم باعورا » از بسیاري از روایات و کلمات مفسران میشود که منظور از این شخص مردي به نام
میکرد و از دانشمندان و علماي مشهور بنی اسرائیل محسوب میشد، و حتی موسی از وجود او به عنوان یک مبلّغ نیرومند استفاده
میکرد، و کارش در این راه آن قدر بالا گرفت که دعایش در پیشگاه خدا به اجابت میرسید، ولی بر اثر تمایل به فرعون و وعد و
وعیدهاي او از راه حق منحرف شد و همه مقامات خود را از دست داد، تا آنجا که در صف مخالفان موسی قرار گرفت.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 177 ..... ص : 113
و علماي دنیاپرست گرفته، نخست « بلعم » (آیه 177 ))- در این آیه و آیه بعد در واقع یک نتیجه کلی و عمومی از سرگذشت
و چه بد عاقبت و سرنوشتی در انتظار آنهاست (ساءَ مَثَلًا « چه بد مثلی دارند آنها که آیات ما را تکذیب و انکار کردند » : میگوید
الْقَوْمُ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا).
وَ أَنْفُسَهُمْ کانُوا یَظْلِمُونَ). ) « بر خویشتن ستم روا میداشتند » ولی آنها به ما ظلم و ستم نمیکردند، بلکه
چه ستمی از این بالاتر که سرمایههاي معنوي علوم و دانشهاي خویش را که میتواند باعث سر بلندي خود آنها و جامعههایشان
میگذارند و به بهاي ناچیز میفروشند. « زور » و « زر » گردد در اختیار صاحبان
سورة الأعراف( 7): آیۀ 178 ..... ص : 113
آن کس » (آیه 178 ))- اما به هوش باشید که رهایی از این گونه لغزشها و دامهاي شیطانی، بدون توفیق و هدایت الهی ممکن نیست
مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي). ) « را که خدا هدایت کند (و توفیق را رفیق راهش سازد) هدایت یافته واقعی اوست
و کسانی را که خداوند گمراه سازد (و بر اثر اعمالشان به حال خود رها سازد یا وسائل پیروزي و موفقیت را در برابر وسوسههاي »
وَ مَنْ یُضْلِلْ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ). ) « شیطانی آنان بگیرد) زیانکار واقعی همانها هستند
سورة الأعراف( 7): آیۀ 179 ..... ص : 113
(آیه 179 ))- نشانههاي دوزخیان: در این آیه و دو آیه بعد مردم به دو گروه تقسیم شدهاند و صفات هر کدام توضیح داده شده:
ص: 114 .« گروه دوزخیان و گروه بهشتیان »
وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ ) « ما بسیاري از جن و انس را براي دوزخ آفریدیم » : نخست در باره دوزخیان با سوگند و تأکید چنین میگوید
کَثِیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ).
گرچه خداوند همه را پاك آفریده، ولی گروهی با اعمال خویش خود را نامزد دوزخ میکنند و سر انجامشان شوم و تاریک است
و گروهی با اعمال خود، خود را نامزد بهشت میسازند و عاقبت کارشان خوشبختی و سعادت است.
سپس صفات گروه دوزخی را در سه جمله خلاصه میکند: نخست این که:
لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها). ) « آنها قلبهایی دارند که با آن درك و اندیشه نمیکنند »
و همچون نابینایان از کنار آن میگذرند « چشمهاي روشن و حقیقت بین دارند اما با آن چهره حقایق را نمینگرند » : دیگر این که
(وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها).
صفحه 132 از 529
و همچون کران خود را از شنیدن حرف حق محروم میسازند (وَ لَهُمْ « با داشتن گوش سالم، سخنان حق را نمیشنوند » : سوم این که
آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها).
أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ). چرا که امتیاز آدمی از چهارپایان در فکر بیدار و چشم بینا و گوش ) « اینها در حقیقت همچون چهارپایانند »
بَلْ هُمْ أَضَلُّ). ) « بلکه آنها از چهارپایان گمراهتر و پستتر میباشند » شنواست که متأسفانه آنها همه را از دست دادهاند
چرا که چهارپایان داراي این استعدادها و امکانات نیستند، ولی آنها با داشتن عقل سالم و چشم بینا و گوش شنوا امکان همه گونه
ترقی و تکامل را دارند، اما بر اثر هوي پرستی و گرایش به پستیها این استعدادها را بلااستفاده میگذارند.
و به همین جهت در بیراهههاي زندگی سرگردانند (أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ). « آنها افراد غافل و بیخبري هستند »
چشمه آب حیات کنار دستشان، ولی از تشنگی فریاد میکشند، درهاي سعادت در برابر رویشان باز است، اما حتی به آن نگاه
نمیکنند.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 180 ..... ص : 114
(آیه 180 ))- در این آیه اشاره به وضع گروه بهشتی کرده، صفات آنان را بیان میکند، نخست براي بیرون آمدن از صف دوزخیان
وَ لِلَّهِ ) « براي خدا نامهاي نیکی است، خدا را به آنها بخوانید » : مردم را به توجه عمیق به اسماء حسناي خدا دعوت نموده، میفرماید
الْأَسْماءُ الْحُسْنی فَادْعُوهُ بِها). ص: 115
است. « حسنی » صفات مختلف پروردگار است که همگی نیک و همگی ،« اسماء حسنی » منظور از
و منظور از خواندن خدا به اسماء حسنی تنها این نیست که الفاظ را بر زبان جاري کنیم و مثلا بگوییم یا عالم، یا قادر، یا ارحم
الرّاحمین، بلکه در واقع این است که این صفات را در وجود خودمان به مقدار امکان پیاده کنیم، و به تعبیر دیگر متصف به اوصاف
او و متخلق به اخلاقش گردیم، و نیز اگر در بعضی روایات مانند روایتی که از امام صادق علیه السّلام در تفسیر این آیه نقل شده
میخوانیم: نحن و اللّه الاسماء الحسنی به خدا سوگند ما اسماء حسناي خدا هستیم، اشاره به آن است که پرتو نیرومندي از آن
صفات الهی در وجود ما منعکس شده و شناخت ما به شناخت ذات پاکش کمک میکند.
آنها که اسماء خدا را تحریف کردهاند رها » : سپس مردم را از این نکته برحذر میدارد که اسامی خدا را تحریف نکنند و میگوید
وَ ذَرُوا الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمائِهِ سَیُجْزَوْنَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ). ) « سازید، آنها به زودي به جزاي اعمال خویش گرفتار خواهند شد
منظور از الحاد در اسماء خدا این است که الفاظ و مفاهیم آن را تحریف کنیم، یا او را به اوصافی توصیف نماییم که شایسته آن
نیست، همانند مسیحیان که قائل به تثلیث و خدایان سه گانه شدهاند، و یا این که صفات او را بر مخلوقاتش تطبیق نماییم.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 181 ..... ص : 115
و از کسانی که آفریدیم، » : (آیه 181 ))- این آیه به دو قسمت که اساسیترین صفات گروه بهشتیان است اشاره میکند، میفرماید
وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّۀٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ). ) « امت و گروهی هستند که مردم را به حق هدایت میکنند و به آن حکم میکنند
در واقع آنها دو برنامه ممتاز دارند، فکر، هدف، دعوت و فرهنگشان حق و به سوي حق است، و نیز عمل و برنامهها و حکومتشان بر
اساس حق و حقیقت میباشد.
ص: 116
سورة الأعراف( 7): آیۀ 182 ..... ص : 116
صفحه 133 از 529
(آیه 182 )- مجازات استدراج: در این آیه و آیه بعد یکی از مجازاتهاي الهی که به صورت یک سنّت در باره بسیاري از گنهکاران
است. « عذاب استدراج » سرکش اجرا میشود، بیان شده و آن
استدراج در دو مورد از قرآن مجید آمده است. یکی در آیه مورد بحث و دیگري در آیه 44 سوره قلم و هر دو مورد در باره انکار
کنندگان آیات الهی است.
آنها که آیات ما را تکذیب و انکار کردند تدریجا، مرحله به مرحله، از راهی که نمیدانند، در دام » : خداوند در این آیه میفرماید
و زندگی آنها را درهم میپیچیم (وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ). « مجازات گرفتارشان میکنیم
سورة الأعراف( 7): آیۀ 183 ..... ص : 116
(آیه 183 ))- در این آیه همان مطلب را به این صورت تأکید میکند: چنان نیست که با شتابزدگی چنین کسانی را فورا مجازات
و هنگامی که بیدار نشدند، گرفتارشان میسازم (وَ أُمْلِی « به آنها مهلت و فرصت کافی (براي تنبه و بیداري) میدهم » کنم، بلکه
ولی نقشه من و مجازاتهایم » لَهُمْ). زیرا کسانی شتاب و عجله میکنند که قدرت کافی ندارند و میترسند فرصت از دستشان برود
که هیچ کس را قدرت فرار از آن نیست (إِنَّ کَیْدِي مَتِینٌ). « آنچنان قوي و حساب شده است
این آیه به همه گنهکاران هشدار میدهد که تأخیر کیفر الهی را دلیل بر پاکی و درستی خود، و یا ضعیف و ناتوانی پروردگار،
نگیرند، و ناز و نعمتهایی را که در آن غرقند، نشانه تقربشان به خدا ندانند، چه بسا این پیروزیها و نعمتهایی که به آنها میرسد
مقدمه مجازات استدراجی پروردگار باشد، خدا آنها را غرق نعمت میکند و به آنها مهلت میدهد و بالا و بالاتر میبرد، اما سر
انجام چنان بر زمین میکوبد که اثري از آنها باقی نماند و تمام هستی و تاریخشان را درهم میپیچد.
منظور از این آیه بنده گنهکاري است که پس از انجام گناه، » : از امام صادق علیه السّلام در تفسیر آیه فوق چنین نقل شده که فرمود
خداوند او را مشمول نعمتی قرار میدهد ولی او نعمت را به حساب خوبی خودش گذاشته و از استغفار در برابر گناه غافلش
.« میسازد
ص: 117
سورة الأعراف( 7): آیۀ 184 ..... ص : 117
اشاره
( (آیه 184
شأن نزول: ..... ص : 117
مفسران اسلامی چنین نقل کردهاند: پیامبر صلّی اللّه علیه و آله هنگامی که در مکّه بود، شبی بر کوه صفا برآمد و مردم را به سوي
توحید و یکتاپرستی دعوت نمود، مخصوصا تمامی طوائف قریش را صدا زد و آنها را از مجازات الهی برحذر داشت، تا مقدار
در این موقع آیه نازل شد و به !« رفیق ما دیوانه شده، از شب تا صبح نعره میکشید » : زیادي از شب گذشت، بت پرستان مکّه گفتند
صفحه 134 از 529
آنها در این زمینه پاسخ دندانشکنی داد
تفسیر: ..... ص : 117
تهمتها و بهانهها- در این آیه نخست خداوند به گفتار بیاساس بت پرستان دائر به جنون پیامبر صلّی اللّه علیه و آله چنین پاسخ
أَ وَ لَمْ ) « آیا آنها فکر و اندیشه خود را به کار نینداختند که بدانند همنشین آنها (پیامبر) هیچ گونه آثاري از جنون ندارد » : میگوید
یَتَفَکَّرُوا ما بِصاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّۀٍ).
بیش از چهل سال در میان آنها رفت و آمد داشته، و همواره فکر، عقل و تدبیرش را دیدهاند، چگونه یکباره چنین وصلهاي را به وي
که جامعه خویش را از خطراتی که با آن رو برو است « او فقط بیم دهنده آشکاري است » : چسباندند، و به دنبال این جمله میگوید
برحذر میدارد (إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ مُبِینٌ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 185 ..... ص : 117
آیا در » : (آیه 185 ))- در این آیه براي تکمیل این بیان آنها را به مطالعه عالم هستی، آسمانها و زمین، دعوت میکند و میگوید
أَ وَ لَمْ یَنْظُرُوا فِی مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَ ) « حکومت آسمانها و زمین و مخلوقاتی که خدا آفریده از روي دقت و فکر نظر نیفکندند
الْأَرْضِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَیْءٍ).
تا بدانند این عالم وسیع آفرینش با این نظام حیرت انگیز بیهوده آفریده نشده و هدفی براي آن بوده است، و دعوت پیامبر صلّی اللّه
علیه و آله در حقیقت دنباله همان هدف آفرینش، یعنی تکامل و تربیت انسان است.
سپس براي این که آنها را از خواب غفلت بیدار سازد، میفرماید: آیا در این موضوع نیز اندیشه نکردند که: ممکن است پایان
زندگی آنها نزدیک شده باشد، (اگر امروز ایمان نیاورند، و دعوت این پیامبر را نپذیرند، و قرآنی را که بر او نازل شده است با این
همه نشانههاي روشن قبول نکنند) به کدام سخن بعد از آن ایمان ص: 118
وَ أَنْ عَسی أَنْ یَکُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ). ) ؟« خواهند آورد
سورة الأعراف( 7): آیۀ 186 ..... ص : 118
هر کس را خداوند (به خاطر اعمال زشت و مستمرش) » (آیه 186 ))- سر انجام در این آیه سخن را با آنها چنین پایان میدهد که
« گمراه سازد، هیچ هدایت کنندهاي ندارد، و خداوند آنها را همچنان در طغیان و سرکشی رها میسازد تا حیران و سرگردان شوند
(مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَلا هادِيَ لَهُ وَ یَذَرُهُمْ فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ).
این گونه تعبیرات مخصوص به گروهی است که آن چنان در برابر حقایق، لجوج و متعصب و معاندند که گویی پرده بر چشم و
نیز همین است. « اضلال الهی » گوش و قلبشان افتاده، پردههاي تاریکی که نتیجه اعمال خود آنهاست، و منظور از
سورة الأعراف( 7): آیۀ 187 ..... ص : 118
اشاره
صفحه 135 از 529
-( (آیه 187
شأن نزول: ..... ص : 118
طایفه قریش به چند نفر مأموریت دادند که به نجران سفر کنند، و از دانشمندان یهود که (علاوه بر مسیحیان) در آنجا ساکن بودند
مسائل پیچیدهاي را سؤال کنند، و در بازگشت آنها را در برابر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله مطرح سازند (به گمان این که پیامبر از
پاسخ آنها عاجز میماند) از جمله سؤالات این بود که در چه زمانی قیامت برپا میشود، هنگامی که آنها این پرسش را از پیامبر
صلّی اللّه علیه و آله کردند، آیه مورد بحث نازل شد و به آنها پاسخ گفت.
تفسیر: ..... ص : 118
کی قیامت برپا میشود؟ با این که براي آیه شأن نزول خاصی ذکر شده در عین حال پیوند روشنی نیز با آیات قبل دارد، زیرا در
آیات قبل اشاره به مسأله قیامت و لزوم آمادگی براي چنین روزي شده بود، طبعا به دنبال چنین بحثی این سؤال براي بسیاري از
از تو در باره ساعت (روز رستاخیز) میپرسند، که در چه » : مردم پیش میآید که قیامت کی برپا خواهد شد، لذا قرآن میگوید
یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَۀِ أَیَّانَ مُرْساها). ) ؟« زمانی وقوع مییابد
بگو: این علم تنها نزد پروردگار من است، و هیچ کس جز او » سپس اضافه میکند که اي پیامبر! در پاسخ این سؤال صریحا
قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّی لا یُجَلِّیها لِوَقْتِها إِلَّا هُوَ). ) « نمیتواند وقت آن را آشکار سازد
ثَقُلَتْ فِی ) « قیام ساعت در آسمانها و زمین، مسأله سنگینی است » : ولی دو نشانه سر بسته براي آن بیان میکند، نخست میگوید
السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ). ص: 119
چه حادثهاي ممکن است از این سنگینتر بوده باشد، در حالی که در آستانه قیامت، همه کرات آسمانی به هم میریزند، آفتاب
خاموش، ماه تاریک، ستارگان بیفروغ و اتمها متلاشی میگردند، و از بقایاي آنها جهانی نو با طرحی تازه ریخته میشود.
لا) « و جز بطور ناگهانی به سراغ شما نمیآید » دیگر اینکه قیام ساعت، بدون مقدمات تدریجی، و به شکل انقلابی، تحقق مییابد
تَأْتِیکُمْ إِلَّا بَغْتَۀً).
یَسْئَلُونَکَ کَأَنَّکَ حَفِیٌّ عَنْها). ) !« چنان از تو سؤال میکنند که گویی تو از زمان وقوع قیامت با خبري » : بار دیگر میگوید
که چنین علمی « بگو: این علم تنها نزد خداست ولی بیشتر مردم از این حقیقت آگاهی ندارند » بعد اضافه میکند که در جواب آنها
مخصوص ذات پاك اوست، لذا پیدرپی از آن میپرسند (قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 188 ..... ص : 119
اشاره
(( (آیه 188
صفحه 136 از 529
شأن نزول: ..... ص : 119
اهل مکّه به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله گفتند: تو اگر با خدا ارتباط داري آیا پروردگار تو را از گرانی و ارزانی اجناس در آینده با
خبر نمیسازد که از این طریق بتوانی آنچه به سود و منفعت است تهیه کنی و آنچه به زیان است کنار بگذاري و یا از خشکسالی، و
یا پرآبی مناطق مختلف آگاه سازد تا به موقع از مناطق خشک به سرزمینهاي پربرکت کوچ کنی؟! در این هنگام آیه نازل شد و به
آنها پاسخ گفت.
تفسیر: ..... ص : 119
مورد بحث بود و در این « قیامت » اسرار نهان را فقط خدا میداند- در آیه قبل عدم آگاهی هیچ کس جز خدا نسبت به زمان قیام
آیه سخن از نفی علم غیب بطور کلی در میان است.
به آنها بگو: من مالک و صاحب اختیار هیچ گونه سود و زیانی در باره » : در نخستین جمله، به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میگوید
قُلْ لا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعاً وَ لا ضَ  را إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ). ) « خویش نیستم مگر آنچه را که خدا بخواهد
انسان در کارهاي خود، قدرت و نیرویی از خویش ندارد بلکه همه قدرتها از ناحیه خداست و اوست که این تواناییها را در اختیار
انسان گذاشته است. ص: 120
پس از بیان این موضوع، اشاره به مسأله مهم دیگري میکند که مورد سؤال گروهی بود و آن اینکه به پیامبرش میگوید به آنها
زیرا اگر از اسرار نهان آگاهی داشتم منافع فراوانی را براي خودم میساختم و هیچ گونه » بگو: من از غیب و اسرار نهان آگاه نیستم
وَ لَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لَاسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَ ما مَسَّنِیَ السُّوءُ). ) « زیانی به من نمیرسید
من فقط بیم دهنده و بشارت دهنده براي » : سپس مقام واقعی و رسالت خویش را در یک جمله کوتاه و صریح بیان کرده میگوید
إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ وَ بَشِیرٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ). ) « افرادي که ایمان میآورند هستم
سورة الأعراف( 7): آیۀ 189 ..... ص : 120
(آیه 189 ))- کفران یک نعمت بزرگ! در اینجا به گوشه دیگري از حالات مشرکان و طرز تفکر آنها و پاسخ به اشتباهاتشان اشاره
شده است و از آنجا که آیه قبل اشاره به توحید افعالی خدا بود، آیات بعد مکمل آنها محسوب میشود.
هُوَ ) « او کسی است که (همه) شما را از یک فرد آفرید و همسرش را نیز از جنس او قرار داد تا در کنار او بیاساید » : نخست میگوید
الَّذِي خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیَسْکُنَ إِلَیْها).
اما هنگامی که زوج با همسر خود آمیزش جنسی کرد، باري سبک برداشت (به » ، این دو در کنار هم زندگی آرام بخشی داشتند
فَلَمَّا ) « گونهاي که در آغاز کار این حمل براي او مشکلی ایجاد نمیکرد، و با داشتن حمل) به کارهاي خود همچنان ادامه میداد
تَغَشَّاها حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِیفاً فَمَرَّتْ بِهِ).
فَلَمَّا أَثْقَلَتْ). در این هنگام دو همسر، انتظار فرزندي را ) « و چون سنگین شد » اما با گذشت شب و روز، حمل او کمکم سنگین شد
متوجه درگاه خدا شدند و پروردگار خویش را چنین » میکشیدند و آرزو داشتند خداوند فرزند صالحی به آنها مرحمت کند، لذا
دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُما لَئِنْ آتَیْتَنا صالِحاً لَنَکُونَنَّ مِنَ ) « خواندند: بار الها! اگر به ما فرزند صالحی عطا کنی از شکرگزاران خواهیم بود
الشَّاکِرِینَ).
صفحه 137 از 529
سورة الأعراف( 7): آیۀ 190 ..... ص : 120
ولی هنگامی که خداوند فرزندي سالم با تناسب اندام و شایستگی کامل به آنها داد، آنها براي خدا در این نعمت » -(( (آیه 190
بزرگ شرکایی قائل ص: 121
فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً جَعَلا لَهُ شُرَکاءَ فِیما آتاهُما فَتَعالَی اللَّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ). ) « شدند، اما خداوند برتر و بالاتر از شرك آنهاست
سورة الأعراف( 7): آیۀ 191 ..... ص : 121
(آیه 191 ))- به دنبال این جریان، قرآن بار دیگر فکر و عقیده بت پرستی را با بیان روشن و کوبندهاي محکوم میکند، و میگوید:
أَ یُشْرِکُونَ ما لا ) « آیا اینها موجوداتی را شریک خدا قرار میدهند که قادر بر آفرینش چیزي نیستند، بلکه خودشان مخلوق اویند »
یَخْلُقُ شَیْئاً وَ هُمْ یُخْلَقُونَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 192 ..... ص : 121
این معبودهاي ساختگی (در هیچ یک از مشکلات) قادر نیستند پرستش کنندگان خود را یاري کنند، و حتی » (آیه 192 ))- به علاوه
وَ لا یَسْتَطِیعُونَ لَهُمْ نَصْراً وَ لا أَنْفُسَهُمْ یَنْصُرُونَ). ) « قادر نیستند خود را نیز (در برابر مشکلات) یاري دهند
سورة الأعراف( 7): آیۀ 193 ..... ص : 121
و حتی عقل و « اگر شما بخواهید آنها را هدایت کنید، از شما پیروي نخواهند کرد » (آیه 193 )- این معبودها آنچنان هستند که
شعور آن را ندارند (وَ إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَی الْهُدي لا یَتَّبِعُوکُمْ).
آنها که چنین هستند و نداي هادیان را نمیشنوند، چگونه میتوانند دیگران را هدایت کنند؟
در هر دو صورت، این « براي شما مساوي است، خواه آنها را، دعوت به سوي حق کنید و یا در برابرشان خاموش باشید » به هر حال
گروه بت پرستان لجوج، دست بردار نیستند (سَواءٌ عَلَیْکُمْ أَ دَعَوْتُمُوهُمْ أَمْ أَنْتُمْ صامِتُونَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 194 ..... ص : 121
(آیه 194 )- این آیه و آیه بعد همچنان بحثهاي توحید و مبارزه با شرك را ادامه میدهد، و پرستش غیر خدا را عملی سفیهانه و دور
از منطق و عقل معرفی مینماید و با چهار دلیل، منطق بت پرستان را ابطال میکند.
آنهایی را که شما جز خدا میخوانید (و عبادت میکنید و از آنان یاري میطلبید) بندگانی همچون خود شما » : نخست میگوید
إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبادٌ أَمْثالُکُمْ). ) !« هستند
بنابراین معنی ندارد که انسان در مقابل چیزي که مثل خود او محکوم قوانین طبیعت است، به سجده بیفتد و دست نیاز به سوي او
دراز کند و مقدرات ص: 122
و سرنوشتش را در دست او بداند.
« آنها را بخوانید باید جواب شما را بدهند اگر راست میگویید » سپس اضافه میکند: اگر فکر میکنید آنها قدرت و شعوري دارند
صفحه 138 از 529
(فَادْعُوهُمْ فَلْیَسْتَجِیبُوا لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ).
و این دومین دلیلی است که براي ابطال منطق آنها بیان شده.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 195 ..... ص : 122
آیا آنها لا اقل همانند » (آیه 195 )- در سومین بیان روشن میسازد که آنها حتی از بندگان خود پستتر و ناتوانترند: خوب بنگرید
أَ لَهُمْ أَرْجُلٌ یَمْشُونَ بِها). ) « شما پاهایی دارند که با آن راه بروند
أَمْ ) « یا چشمهایی دارند که با آن ببینند » .( أَمْ لَهُمْ أَیْدٍ یَبْطِشُونَ بِها ) « یا دستهایی دارند که با آن چیزي را بگیرند و کاري انجام دهند »
لَهُمْ أَعْیُنٌ یُبْصِرُونَ بِها).
أَمْ لَهُمْ آذانٌ یَسْمَعُونَ بِها). ) « یا گوشهایی دارند که با آن بشنوند »
به این ترتیب آنها به قدري ضعیفند، که حتی براي جابهجا شدن نیاز به کمک شما دارند و براي دفاع از موجودیت خود، نیازمند به
حمایت هستند.
بگو: این معبودهایی را که شما » ! سر انجام در پایان آیه ضمن تعبیر دیگري که در حکم چهارمین استدلال است میگوید: اي پیامبر
شریک خدا قرار دادهاید بر ضد من بخوانید و همگی دست به دست هم دهید و براي من تا آنجا که میتوانید نقشه بکشید و در این
ببینیم با این حال کاري از همه شما ساخته است؟ (قُلِ ادْعُوا شُرَکاءَکُمْ ثُمَّ کِیدُونِ فَلا تُنْظِرُونِ). « کار هیچ گونه تأخیر روا مدارید
یعنی اگر من دروغ میگویم و آنها مقربان خدا هستند و من به حریم احترامشان جسارت کردهام، پس چرا آنها بر من غضب
نمیکنند.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 196 ..... ص : 122
(آیه 196 )- معبودهاي بیارزش: در تعقیب آیه گذشت که به مشرکان میگفت: شما و بتهایتان نمیتوانید کوچکترین زیانی به من
ولیّ و سرپرست و تکیه گاه من خدایی است که این کتاب آسمانی را بر من » : برسانید، در این آیه به دلیل آن اشاره کرده، میگوید
إِنَّ وَلِیِّیَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْکِتابَ). ) « نازل کرده است
او همه صالحان و شایستگان را حمایت و سرپرستی میکند ص: 123 » ، نه تنها من
وَ هُوَ یَتَوَلَّی الصَّالِحِینَ). ) « و مشمول لطف و عنایتش قرار میدهد
سورة الأعراف( 7): آیۀ 197 ..... ص : 123
معبودهایی را که غیر از خدا میخوانید » : (آیه 197 )- سپس بار دیگر به تأکید روي دلایل بطلان بت پرستی پرداخته، میگوید
وَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا یَسْتَطِیعُونَ نَصْ رَکُمْ وَ لا ) « کاري از آنها ساخته نیست، نمیتوانند شما را یاري کنند و نه خودشان را
أَنْفُسَهُمْ یَنْصُرُونَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 198 ..... ص : 123
وَ إِنْ ) !« اگر از آنها هدایت خویشتن را در مشکلات بخواهید، آنها حتی حرف شما را نمیشنوند » (آیه 198 )- و از این بالاتر
تَدْعُوهُمْ إِلَی الْهُدي لا یَسْمَعُوا).
صفحه 139 از 529
وَ تَراهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ وَ ) « آنها را میبینی که (با چشمهاي مصنوعیشان) گویا به تو نگاه میکنند، ولی در حقیقت نمیبینند » و حتی
هُمْ لا یُبْصِرُونَ).
مضمون دو آیه اخیر در آیات گذشته نیز آمده بود، و این تکرار به خاطر تأکید هر چه بیشتر روي مسأله مبارزه با بت پرستی و ریشه
کن کردن نفوذ آن در روح و فکر مشرکان از طریق تلقین مکرر است.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 199 ..... ص : 123
(آیه 199 )- وسوسههاي شیطان: در اینجا شرایط تبلیغ و رهبري و پیشوایی مردم را به طرز بسیار جالب و فشرده بیان میکند و با
آیات گذشته که اشاره به مسأله تبلیغ مشرکان داشت نیز تناسب دارد، نخست به سه قسمت از وظایف رهبران و مبلّغان به صورت
خطاب به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله شده، در آغاز میگوید در طرز رفتار با مردم سختگیر مباش، عذرشان را بپذیر، و بیش از آنچه
خُذِ الْعَفْوَ). ) « با آنها مدارا کن » قدرت دارند از آنها مخواه و به هر حال
مردم را به کارهاي نیک و آنچه را عقل و خرد، شایسته میشناسد و خداوند آن را » : سپس دومین دستور را به این صورت میدهد
وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ). ) « نیک معرفی کرده، دستور ده
در مرحله سوم دستور به تحمل و بردباري در برابر جاهلان داده، میگوید:
وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ). ) « از جاهلان روي بگردان و با آنها ستیزه مکن »
رهبران و مبلّغان در مسیر خود با افراد متعصب، لجوج، جاهل و بیخبر، ص: 124
و افرادي که سطح فکر و اخلاق آنها بسیار پایین است، رو برو میشوند، از آنها دشنام میشنوند، هدف تهمتشان قرار میگیرند،
سنگ در راهشان میافکنند.
راه پیروزي بر این مشکل گلاویز شدن با جاهلان نیست، بلکه بهترین راه تحمل و حوصله، نادیده گرفتن و نشنیده گرفتن این گونه
کارهاست، و تجربه نشان میدهد براي بیدار ساختن جاهلان و خاموش کردن آتش خشم و حسد و تعصبشان، این بهترین راه است.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 200 ..... ص : 124
(آیه 200 )- در این آیه دستور دیگري میدهد که در حقیقت چهارمین وظیفه رهبران و مبلغان را تشکیل میدهد و آن این که بر
سر راه آنها همواره وسوسههاي شیطانی در شکل مقام، مال، شهوت و امثال اینها خودنمایی میکند.
وَ إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ ) !« و هرگاه وسوسهاي از شیطان به تو رسد، به خدا پناه بر که او شنونده و داناست » : قرآن دستور میدهد که
الشَّیْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 201 ..... ص : 124
پرهیزکاران هنگامی که » : (آیه 201 )- در این آیه راه غلبه و پیروزي بر وسوسههاي شیطان را، به این صورت بیان میکند که
وسوسههاي شیطانی، آنها را احاطه میکند به یاد خدا (و نعمتهاي بیپایانش، به یاد عواقب شوم گناه و مجازات دردناك خدا)
میافتند، در این هنگام (ابرهاي تیره و تار وسوسه از طرف قلب آنها کنار میرود و) راه حق را به روشنی میبینند و انتخاب
إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ). ) « میکنند
اصولا هر کس در هر مرحلهاي از ایمان و در هر سن و سال گهگاه گرفتار وسوسههاي شیطانی میگردد، و گاه در خود احساس
صفحه 140 از 529
میکند که نیروي محرك شدیدي در درون جانش آشکار شده و او را به سوي گناه دعوت میکند، این وسوسهها و تحریکها،
مسلما در سنین جوانی بیشتر است.
و سر انجام « مراقبت » است که در آیه فوق به آن اشاره شده، و سپس « تقوا » تنها راه نجات از آلودگی، نخست فراهم ساختن سرمایه
توجه به خویشتن و پناه بردن به خدا، یاد الطاف و نعمتهاي او، و مجازاتهاي دردناك خطاکاران است.
ص: 125
سورة الأعراف( 7): آیۀ 202 ..... ص : 125
(آیه 202 )- در آیه گذشته مشاهده کردیم که چگونه پرهیزکاران در پرتو ذکر خدا از چنگال وسوسههاي شیطانی رهایی مییابند،
و» : و این در حالی است که گناهکاران آلوده، که برادران شیطانند در دام او گرفتارند. این آیه در این باره چنین میگوید
بلکه بیرحمانه حملات خود را بطور !« (ناپرهیزکاران را) برادرانشان (از شیاطین) پیوسته در گمراهی پیش میبرند، و باز نمیایستند
مداوم بر آنها ادامه میدهند (وَ إِخْوانُهُمْ یَمُدُّونَهُمْ فِی الغَیِّ ثُمَّ لا یُقْصِرُونَ).
سورة الأعراف( 7): آیۀ 203 ..... ص : 125
(آیه 203 )- سپس حال جمعی از مشرکان و گنهکاران دور از منطق را شرح میدهد و میگوید هنگامی که آیات قرآن را براي
و هنگامی که آیهاي براي آنها نیاوري (و در نزول وحی تأخیر افتد) میگویند: (پس این آیات » آنها بخوانی آن را تکذیب میکنند
مگر همه اینها وحی آسمانی نیست؟ (وَ إِذا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآیَۀٍ قالُوا لَوْ لا اجْتَبَیْتَها). ؟« چه شد؟) چرا از پیش خود آنها را تنظیم نمیکنی
قُلْ إِنَّما ) « به آنها بگو: من تنها از آنچه به سویم وحی میشود پیروي میکنم، و جز آنچه خدا نازل میکند، چیزي نمیگویم » اما
أَتَّبِعُ ما یُوحی إِلَیَّ مِنْ رَبِّی).
که به هر انسان آمادهاي دید و روشنایی و نور میدهد « این قرآن و آیات نورانیش وسیله بیداري و بینایی از طرف پروردگار است »
(هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ).
وَ هُديً وَ رَحْمَۀٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ). ) « و مایه هدایت و رحمت براي افراد با ایمان و آنها که در برابر حق تسلیمند میباشد »
سورة الأعراف( 7): آیۀ 204 ..... ص : 125
(آیه 204 )- به هنگام شنیدن تلاوت قرآن خاموش باشید: این سوره (سوره اعراف) با بیان عظمت قرآن آغاز شده، و با آن پایان
هنگامی که قرآن تلاوت میشود، با توجه، به آن گوش دهید و ساکت باشید، شاید مشمول » : میپذیرد، در این آیه دستور میدهد
وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ). ) « رحمت خدا گردید
از ظاهر آیه استفاده میشود که این حکم، عمومی و همگانی است و مخصوص به حال معینی نیست یعنی، شایسته و مستحب است
، که در هر کجا و در هر حال کسی قرآن را تلاوت کند، دیگران به احترام قرآن سکوت کنند و گوش برگزیده تفسیر نمونه، ج 2
ص: 126
جان فرا دهند و پیام خدا را بشنوند و در زندگی خود از آن الهام گیرند، زیرا قرآن تنها کتاب قرائت نیست، بلکه کتاب فهم و
درك و سپس عمل است.
تنها موردي که این حکم الهی شکل وجوب به خود میگیرد موقع نماز جماعت است که مأموم به هنگام شنیدن قرائت امام باید
صفحه 141 از 529
سکوت کند و گوش فرا دهد.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 205 ..... ص : 126
(آیه 205 )- سپس در این آیه براي تکمیل دستور فوق به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور میدهد- و البته یک حکم عمومی است
پروردگارت را در دل خود » : اگرچه روي سخن در آن به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله شده همانند بسیاري دیگر از تعبیرات قرآن- که
وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خِیفَۀً). ) « از روي تضرع و خوف یاد کن
وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ). ) « و آهسته و آرام نام او را بر زبان بیاور » : سپس اضافه میکند
بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ). ) « صبحگاهان و شامگاهان تکرار کن » و این کار را همواره
وَ لا تَکُنْ مِنَ الْغافِلِینَ). ) « و هرگز از غافلان و بیخبران از یاد خدا مباش »
یاد خدا همچون باران بهاري است که چون بر دل ببارد گلهاي بیداري، توجه، احساس مسؤولیت، روشنبینی و هرگونه عمل مثبت
و سازندهاي را میرویاند.
سورة الأعراف( 7): آیۀ 206 ..... ص : 126
(آیه 206 )- سپس با این سخن سوره را پایان میدهد که نه تنها شما باید در همه حال به یاد خدا باشید، فرشتگان مقرب پروردگار
آنها که در مقام قرب، نزد پروردگار تواند هیچ گاه از عبادت او تکبر نمیورزند، و همواره تسبیح او میگویند و ذات پاکش را » و
إِنَّ الَّذِینَ عِنْدَ رَبِّکَ لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ ) « از آنچه شایسته مقام او نیست منزه میشمارند و در پیشگاه او سجده مینمایند
یُسَبِّحُونَهُ وَ لَهُ یَسْجُدُونَ).
« پایان سوره اعراف »
ص: 127
سوره انفال [ 8] ..... ص : 127
اشاره
و داراي 75 آیه است « مدنی » از سورههاي
دورنما و فشرده مباحث این سوره: ..... ص : 127
محسوب « بیت المال » که پشتوانه مهمی براي « خمس » و « غنائم » و « انفال » نخست اشاره به بخش مهمی از مسائل مالی اسلام از جمله
میگردد، شده است.
سپس مباحث دیگري مانند: صفات و امتیازات مؤمنان واقعی، و داستان جنگ بدر، یعنی نخستین برخورد مسلّحانه مسلمانان با
دشمنان.
قسمت قابل ملاحظهاي از احکام جهاد و وظائف مسلمانان در برابر حملات پیگیر دشمن و لزوم آمادگی دائمی براي جهاد، و
حکم اسیران و طرز رفتار با آنها جریان هجرت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و داستان آن شب تاریخی (لیلۀ المبیت).
صفحه 142 از 529
وضع مشرکان و خرافات آنها قبل از اسلام چگونگی ضعف و ناتوانی مسلمانان در آغاز کار و سپس تقویت آنها در پرتو اسلام.
مبارزه و درگیري با منافقان و راه شناخت آنها و بالاخره یک سلسله مسائل اخلاقی و اجتماعی سازنده دیگر.
و « انفال » کسی که سوره » : به همین دلیل در فضیلت تلاوت این سوره در روایتی از امام صادق علیه السّلام میخوانیم که فرمود
را در هر ماه بخواند، هرگز روح نفاق در وجود او وارد نخواهد شد و از پیروان حقیقی امیر مؤمنان علی علیه السّلام « برائت »
ص: 128
.« خواهد بود و در روز رستاخیز از مائدههاي بهشتی با آنها بهره میگیرد، تا مردم از حساب خویش فارغ شوند
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سورة الأنفال( 8): آیۀ 1 ..... ص : 128
اشاره
-( (آیه 1
شأن نزول: ..... ص : 128
براي تشویق جنگجویان اسلام جوایزي براي آنها « بدر » چنین نقل شده که: پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در روز جنگ « ابن عباس » از
پایان پذیرفت، جوانان براي گرفتن پاداش افتخارآمیز خود به خدمت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله « بدر » تعیین کرد، هنگامی که جنگ
شتافتند. در این موقع میان دو نفر از انصار مشاجره لفظی پیدا شد و راجع به غنائم جنگ با یکدیگر گفتگو کردند، آیه نازل شد و
صریحا غنائم را متعلق به پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله معرفی کرد که هرگونه بخواهد با آن رفتار کند.
تفسیر: ..... ص : 128
آیه پیرامون غنائم جنگی صحبت میکند و به صورت قانون کلی، یک حکم وسیع اسلامی را بیان میدارد، خطاب به پیامبر صلّی
یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَنْفالِ). ) « از تو در باره انفال سؤال میکنند » : اللّه علیه و آله میگوید
قُلِ الْأَنْفالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ). ) « بگو: انفال مخصوص خدا و پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله) است »
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا ) « تقوا را پیشه کنید و در میان خود اصلاح کنید و برادرانی را که با هم ستیزه کردهاند آشتی دهید » بنابراین
ذاتَ بَیْنِکُمْ).
وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ). ) « و اطاعت خدا و پیامبرش کنید، اگر ایمان دارید »
یعنی، تنها ایمان با سخن نیست، بلکه جلوهگاه ایمان، اطاعت بیقید و شرط در همه مسائل زندگی از فرمان خدا و پیامبر صلّی اللّه
علیه و آله است.
انفال چیست؟ مفهوم اصلی انفال نه تنها غنائم جنگی بلکه همه اموالی را که مالک خصوصی ندارد- مثل بیشهزارها، جنگلها، درّهها
و سرزمینهاي موات- شامل میشود و تمام این اموال متعلق به خدا و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و قائم مقام اوست، و به تعبیر دیگر
صفحه 143 از 529
متعلق به حکومت اسلامی است و در مسیر منافع عموم مسلمین مصرف میگردد. ص: 129
نکته دیگر این که در شأن نزول خواندیم در میان بعضی از مسلمانان مشاجرهاي در مورد غنائم جنگی واقع شد و براي قطع این
مشاجره نخست ریشه آن که مسأله غنیمت بود زده شد و بطور دربست در اختیار پیامبر صلّی اللّه علیه و آله قرار گرفت، سپس
دستور اصلاح میان مسلمانان و افرادي که با هم مشاجره کردند، به دیگران داد.
و ایجاد تفاهم و زدودن کدورتها و دشمنیها و تبدیل آن به صمیمیت و دوستی، یکی از مهمترین « اصلاح ذات البین » اصولا
برنامههاي اسلامی است.
و در تعلیمات اسلامی به اندازهاي به این موضوع اهمیت داده شده که به عنوان یکی از برترین عبادات معرفی گردیده است.
من از جدّ شما پیامبر » : امیر مؤمنان علی علیه السّلام در آخرین وصایایش به هنگامی که در بستر شهادت بود به فرزندانش فرمود
.« صلّی اللّه علیه و آله شنیدم که میفرمود: اصلاح رابطه میان مردم از انواع نماز و روزه مستحب هم برتر است
سورة الأنفال( 8): آیۀ 2 ..... ص : 129
(آیه 2)- پنج صفت ویژه مؤمنان: در آیه گذشته به تناسب گفتگویی که در امر غنایم میان بعضی از مسلمانان روي داده بود سخن
از تقوا و پرهیزکاري و ایمان به میان آمد، براي تکمیل این موضوع به پنج قسمت از صفات برجسته مؤمنان اشاره کرده که سه
و « احساس مسؤولیت » قسمت آن، جنبه معنوي و باطنی دارد و دو قسمت آن جنبه عملی و خارجی، سه قسمت اول عبارتند از
.« ارتباط و پیوند با خلق خدا » و « ارتباط با خدا » و دو قسمت دیگر عبارتند از « توکل » و « تکامل ایمان »
مؤمنان تنها کسانی هستند که هر وقت نام خدا برده شود، دلهاي آنها (به خاطر درك عظمت او و احساس » : نخست میگوید
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ). ) « مسؤولیت در پیشگاهش) ترسان میگردد
و هنگامی که » سپس دومین صفت آنها را چنین بیان میکند: آنها همواره در مسیر تکامل پیش میروند و لحظهاي آرام ندارند
وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إِیماناً). ص: ) « آیات خدا بر آنها خوانده شود بر ایمانشان افزوده میشود
130
آنها همچنان مردگان زنده نما در جا نمیزنند و در یک حال رکود و یکنواختی مرگبار نیستند، هر روز که نو میشود فکر و ایمان
و صفات آنها هم نو میشود.
وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ). ) « تنها بر پروردگار خویش تکیه و توکل میکنند » : سومین صفت بارز آنها این است که
مفهوم توکل خودسازي و بلند نظري و عدم وابستگی به این و آن و ژرف نگري است، استفاده از عالم اسباب جهان طبیعت و
حیات، عین توکل بر خداست، زیرا هر تأثیري در این اسباب است به خواست خدا و طبق اراده اوست.
سورة الأنفال( 8): آیۀ 3 ..... ص : 130
(آیه 3)- پس از ذکر این سه قسمت، از صفات روحانی و نفسانی مؤمنان راستین میگوید: آنها در پرتو احساس مسؤولیت و درك
عظمت پروردگار و همچنین ایمان فزاینده و بلندنگري توکل، از نظر عمل داراي دو پیوند محکمند، پیوند و رابطه نیرومندي با خدا
آنها کسانی هستند که نماز را (که مظهر رابطه با خداست) برپا میدارند و از آنچه به آنها » و پیوند و رابطه نیرومندي با بندگان خدا
الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ). ) « روزي دادهایم در راه بندگان خدا انفاق میکنند
به جاي خواندن نماز) اشاره به این است که نه تنها خودشان نماز میخوانند بلکه کاري میکنند که این رابطه ) « اقامه نماز » تعبیر به
صفحه 144 از 529
محکم با پروردگار همیشه و در همه جا برپا باشد.
سورة الأنفال( 8): آیۀ 4 ..... ص : 130
مؤمنان » : (آیه 4)- در این آیه موقعیت و مقام والا و پاداشهاي فراوان این گونه مؤمنان راستین را بیان میکند، نخست میگوید
أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَ  قا). ) « حقیقی تنها آنها هستند
لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ). ) « آنها درجات مهمی نزد پروردگارشان دارند » : سپس سه پاداش مهم آنها را بیان میکند
درجاتی که میزان و مقدار آن تعیین نشده، و همین ابهام دلالت بر فوق العادگی آن دارد. ص: 131
و روزیهاي کریم (یعنی مواهب بزرگ و مستمر و » .( وَ مَغْفِرَةٌ ) « مشمول مغفرت (و رحمت و آمرزش) او خواهند شد » به علاوه آنها
وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ). ) « همیشگی که نقص و عیبی در آن راه ندارد و حد و حسابی براي آن نیست) در انتظارشان میباشد
سورة الأنفال( 8): آیۀ 5 ..... ص : 131
تا حدي ناراضی بودند، در « بدر » (آیه 5)- در آیه اول این سوره خواندیم که پارهاي از مسلمانان تازه کار از چگونگی تقسیم غنائم
این آیه خداوند به آنها میگوید: این تازگی ندارد که چیزي ناخوشایند شما باشد در حالی که صلاحتان در آن است، همان گونه
که اصل جنگ بدر که فعلا گفتگو بر سر غنائم آن است براي بعضی ناخوشایند بود و دیدید سر انجام چه نتایج درخشانی براي
مسلمانان دربرداشت.
همانند آن است که خداوند تو را به حق از خانه و جایگاهت » آیه میگوید: این ناخشنودي پارهاي از افراد از طرز تقسیم غنائم بدر
کَما أَخْرَجَکَ رَبُّکَ مِنْ بَیْتِکَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ) « در مدینه بیرون فرستاد در حالی که بعضی از مؤمنان کراهت داشتند
لَکارِهُونَ).
سورة الأنفال( 8): آیۀ 6 ..... ص : 131
مرتبا با تو مجادله و گفتگو در این فرمان حق داشتند، و با این » (آیه 6)- این گروه ظاهربین و کم حوصله در مسیر راه به سوي بدر
که این فرمان خداست، ولی باز دست از اعتراض خویش برنمیداشتند (یُجادِلُونَکَ فِی الْحَقِّ بَعْدَ ما « که این واقعیت را دریافته بودند
تَبَیَّنَ).
گویی به سوي مرگ رانده میشوند و مرگ و نابودي خویش را با » و آنچنان ترس و وحشت سراسر وجود آنها را فراگرفته بود که
کَأَنَّما یُساقُونَ إِلَی الْمَوْتِ وَ هُمْ یَنْظُرُونَ). ) « چشم خود میبینند
ولی حوادث بعد نشان داد که آنها چقدر گرفتار اشتباه و ترس و وحشت بیدلیل بودند، و این جنگ چه پیروزیهاي درخشانی براي
مسلمانان به بار آورده، با دیدن چنین صحنهاي چرا بعد از جنگ بدر، در مورد غنائم زبان به اعتراض میگشایند.
ص: 132
سورة الأنفال( 8): آیۀ 7 ..... ص : 132
اشاره
صفحه 145 از 529
(آیه 7)- غزوه بدر نخستین درگیري مسلّحانه اسلام و کفر:
چون در آیات گذشته اشارهاي به جنگ بدر شد، قرآن مجید بحث را به جنگ بدر کشانده و فرازهاي حساسی از آن را تشریح
میکند.
براي روشن شدن تفسیر این آیات و آیات آینده قبلا باید فشردهاي از جریان این جهاد اسلامی را از نظر بگذرانیم، تا ریزه کاریها و
اشاراتی که در این آیات هست کاملا روشن گردد.
در رأس یک کاروان نسبتا مهم تجارتی که از چهل نفر با 50 هزار دینار « مکّه » بزرگ « ابو سفیان » غزوه بدر از اینجا آغاز شد که
مال التجاره تشکیل میشد از شام به سوي مدینه باز میگشت، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به یاران خود دستور داد آماده حرکت
شوند و به طرف این کاروان بزرگ که قسمت مهمی از سرمایه دشمن را با خود حمل میکرد بشتابند و با مصادره کردن این
سرمایه، ضربه سختی بر قدرت اقتصادي و در نتیجه بر قدرت نظامی دشمن وارد کنند.
ابو سفیان از یک سو به وسیله دوستان خود در مدینه از این تصمیم پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آگاه شد و از سوي دیگر چون موقعی
که این کاروان براي آوردن مال التجاره به سوي شام میرفت نیز مورد چنین تعرض احتمالی قرار گرفته بود، قاصدي را به سرعت
به مکّه فرستاد، قاصد در حالی که طبق توصیه ابو سفیان بینی و گوش شتر خود را دریده و خون به طرز هیجان انگیزي از شتر
میریخت و پیراهن خود را از دو طرف پاره کرده و وارونه سوار بر شتر نشسته بود تا توجه همه مردم را به سوي خود جلب کند،
و از آنجا که بسیاري از مردم !« اي مردم پیروزمند! کاروان خود را دریابید، کاروان خود را دریابید » : وارد مکّه شد، و فریاد برآورد
مکّه در این کاروان سهمی داشتند مردم به سرعت بسیج شدند و حدود 950 نفر مرد جنگی که جمعی از آنها بزرگان و سرشناسان
بود. « ابو جهل » مکّه بودند با هفتصد شتر و یکصد رأس اسب به حرکت درآمدند، و فرماندهی لشکر به عهده
پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله با 313 نفر که تقریبا مجموع مسلمانان مبارز اسلام را در آن روز تشکیل میدادند به نزدیکی
سرزمین بدر، بین راه مکّه و مدینه رسیده بود که ص: 133
خبر حرکت سپاه قریش به او رسید.
در این هنگام با یاران خود مشورت کرد که آیا به تعقیب کاروان ابو سفیان و مصادره اموال کاروان بپردازد و یا براي مقابله با سپاه
آماده شود جمعی مقابله با سپاه دشمن را ترجیح دادند ولی گروهی از این کار اکراه داشتند، ولی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نظر
گروه اول را پسندید، و دستور داد آماده حمله به سپاه دشمن شوند.
از طرفی جمعی از مسلمانان در وحشت و ترس فرو رفته بودند، و اصرار داشتند که مبارزه با این گروه عظیم که هیچ گونه موازنهاي
خداوند به من وعده » : با آنها ندارد صلاح نیست، ولی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله با این وعده الهی آنها را دلگرم ساخت و گفت
.« داده که بر یکی از دو گروه پیروز خواهید شد، یا بر کاروان قریش یا بر لشکرشان، و وعده خداوند تخلف ناپذیر است
سپس به مسلمانان دستور داد که در کنار چاه بدر فرود آیند.
در این گیر و دار ابو سفیان توانست خود را با قافله از منطقه خطر رهایی بخشد، و از طریق ساحل دریا (دریاي احمر) از بیراهه به
سوي مکّه با عجله بشتابد، و به وسیله قاصدي به لشکر پیغام فرستاد که خدا کاروان شما را رهایی بخشید، من فکر میکنم مبارزه با
قسم یاد کرد که ما نه تنها با آنها مبارزه « عزّي » و « لات » محمد در این شرایط لزوم ندارد ولی رئیس لشکر ابو جهل به بتهاي بزرگ
میکنیم بلکه تا داخل مدینه آنها را تعقیب خواهیم کرد.
سر انجام لشکر قریش نیز وارد سرزمین بدر شد، و غلامان خود را براي آوردن آب به سوي چاه فرستادند، یاران پیامبر صلّی اللّه
علیه و آله آنها را گرفته و براي بازجویی به خدمت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آوردند، حضرت از آنها پرسید شما کیستید؟ گفتند:
غلامان قریشیم، فرمود: تعداد لشکر چند نفر است، گفتند: اطلاعی از این موضوع نداریم.
صفحه 146 از 529
فرمود: هر روز چند شتر براي غذا میکشند، گفتند: نه تا ده شتر.
فرمود: جمعیت آنها از نهصد تا هزار نفر است (هر شتر خوراك یکصد مرد جنگی).
محیط، محیط رعبآور و به راستی وحشتناکی بود، لشکر قریش که با ساز ص: 134
و برگ جنگی فراوان و نیرو و غذاي کافی و حتی زنان خواننده و نوازنده براي تهییج یا سرگرمی لشکر قدم به میدان گذارده
بودند، خود را با حریفی رو برو میدیدند که باورشان نمیآمد، با آن شرایط قدم به میدان جنگ بگذارند.
مشکل دیگري که جنگجویان از آن وحشت داشتند، وضع میدان بدر بود که از شنهاي نرم که پاها در آن فرو میرفت پوشیده بود،
در آن شب باران جالبی بارید، هم توانستند با آب آن وضو بسازند، خود را شستشو و صفا دهند و هم زمین زیر پاي آنها سفت و
محکم شد، و عجب این که این رگبار در سمت دشمن بطور شدید بود که آنها را ناراحت ساخت.
خبر تازهاي که به وسیله گزارشگران مخفی لشکر اسلام دریافت شد و بسرعت در میان مسلمانان انعکاس یافت این بود که آنها
گزارش دادند، که لشکر قریش با آن همه امکانات، سخت بیمناکند گویی خداوند لشکري از وحشت در سرزمین قلب آنها فرو
ریخته است.
فردا صبح لشکر کوچک اسلام با روحیهاي نیرومند در برابر دشمن صف کشیدند. قبلا پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به آنها پیشنهاد
صلح کرد تا عذر و بهانهاي باقی نماند.
بعضی از سران قریش نیز مایل بودند صلح کنند، ولی باز ابو جهل مانع شد.
علیه السّلام که جوانترین افراد لشکر بودند و « علی » عموي پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و « حمزه » سر انجام آتش جنگ شعلهور گردید
جمعی دیگر از جنگجویان شجاع اسلام در جنگهاي تن به تن که سنّت آن روز بود، ضربات شدیدي بر پیکر حریفان خود زدند و
آنها را از پاي درآوردند.
اگر این گروه کشته » : پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دست به سوي آسمان برداشت و عرض کرد: یا ربّ ان تهلک هذه العصابۀ، لم تعبد
.« شوند کسی تو را پرستش نخواهد کرد
باد بشدت به سوي لشکر قریش میوزید و مسلمانان پشت به باد به آنها حمله میکردند.
در نتیجه هفتاد نفر از سپاه دشمن که ابو جهل در میان آنها بود، کشته شدند و در میان خاك و خون غلتیدند و 70 نفر به دست
مسلمانان اسیر گشتند. ولی ص: 135
مسلمانان تعداد کمی کشته بیشتر نداشتند و به این ترتیب نخستین پیکار مسلحانه مسلمانان با دشمن نیرومندشان با پیروزي غیر
منتظرهاي پایان گرفت.
اکنون باز گردیم به تفسیر آیه: ..... ص : 135
به یاد بیاورید هنگامی را که » : در این آیه نخست اشاره به وعده پیروزي اجمالی خداوند در جریان جنگ بدر شده، و میگوید
وَ إِذْ یَعِدُکُمُ ) « خداوند به شما وعده داد که یکی از دو گروه (کاروان تجاري قریش یا لشکر آنها) در اختیار شما قرار خواهد گرفت
اللَّهُ إِحْدَي الطَّائِفَتَیْنِ أَنَّها لَکُمْ).
دوست میداشتید کاروان در اختیارتان قرار بگیرد، نه » اما شما براي پرهیز از دردسرهاي جنگ و تلفات و ناراحتیهاي ناشی از آن
وَ تَوَدُّونَ أَنَّ غَیْرَ ذاتِ الشَّوْکَۀِ تَکُونُ لَکُمْ). ) « لشکر قریش
یعنی، گروهی از شما روي حس راحت طلبی یا علاقه به منافع مادي، ترجیح میدادند که با مال التجاره دشمن رو برو شوند، نه با
صفحه 147 از 529
سربازان مسلح، در حالی که پایان جنگ نشان داد، صلاح و مصلحت قطعی آنها در این بود که قدرت نظامی دشمن را درهم
بکوبند، تا راه براي پیروزیهاي بزرگ آینده هموار گردد.
خدا میخواهد به این وسیله حق را با کلمات خود تثبیت کند (و آیین اسلام را تقویت نماید) و ریشه » : لذا به دنبال آن میگوید
وَ یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ یَقْطَعَ دابِرَ الْکافِرِینَ). ) « کافران را قطع کند
این تنها درسی براي مسلمان آن روز نبود، بلکه مسلمانان امروز نیز باید از این تعلیم آسمانی الهام بگیرند، هرگز به خاطر مشکلات
و ناراحتیها و زحمات طاقت فرسا از برنامههاي اصولی چشم نپوشند و به سراغ برنامههاي غیر اصولی و ساده و کم زحمت نروند.
سورة الأنفال( 8): آیۀ 8 ..... ص : 135
(آیه 8)- در این آیه باز هم بطور آشکارتر پرده از روي مطلب بر میدارد که هدف اصلی این برنامه (درگیري مسلمانان با لشکر
دشمن در میدان بدر) این بود که حق (یعنی توحید و اسلام و عدالت و آزادي بشر از چنگال خرافات و اسارتها و مظالم) تثبیت و
جاي گیر شود و باطل (یعنی شرك و کفر و بیایمانی و ظلم ص: 136
لِیُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُبْطِلَ الْباطِلَ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ). ) « و فساد) ابطال گردد و از میان برود، هر چند مجرمان کراهت داشته باشند
سورة الأنفال( 8): آیۀ 9 ..... ص : 136
به خاطر بیاورید زمانی را که (از شدت » : (آیه 9)- درسهاي آموزنده در میدان بدر: نخست به یاري فرشتگان اشاره کرده، میگوید
وحشت و اضطراب که از کثرت نفرات دشمن و فزونی تجهیزات جنگی آنها براي شما پیش آمده بود) به خدا پناه بردید و دست
إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ). ) « حاجت به سوي او دراز کردید و از وي تقاضاي کمک نمودید
در پارهاي از روایات آمده که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نیز با مسلمانها در استغاثه و یاري طلبیدن از خداوند هم صدا بود، دست
خود را به سوي آسمان بلند کرده بود و عرضه میداشت: اللّهمّ انجزلی ما وعدتنی، اللّهمّ ان تهلک هذه العصابۀ لا تعبد فی الارض:
خداوندا! وعدهاي را که به من دادهاي تحقق بخش، پروردگارا! اگر این گروه مؤمنان نابود شوند پرستش تو از زمین برچیده »
و آن قدر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به این استغاثه و دعا ادامه داد که عبا از دوشش بر زمین افتاد. « خواهد شد
خداوند تقاضاي شما را پذیرفت و فرمود: من شما را با یک هزار نفر از فرشتگان که پشت سر هم فرود میآیند، » در این هنگام
فَاسْتَجابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَۀِ مُرْدِفِینَ). ) « کمک و یاري میکنم
سورة الأنفال( 8): آیۀ 10 ..... ص : 136
خداوند این کار را قرار نداد » : (آیه 10 )- سپس براي این که کسی خیال نکند پیروزي به دست فرشتگان و مانند آنهاست، میگوید
وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْري وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُکُمْ). ) « مگر براي بشارت و اطمینان قلب شما
و مافوق همه این اسباب ظاهري و باطنی اراده و مشیت اوست (وَ مَا النَّصْ رُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ « و گر نه پیروزي جز از ناحیه خداوند نیست »
اللَّهِ).
چرا که خداوند » زیرا هیچ کس نمیتواند در برابر اراده او ایستادگی کند و یاري خود را جز در مورد افراد شایسته قرار نخواهد داد
إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ). ) « توانا و حکیم است
صفحه 148 از 529
سورة الأنفال( 8): آیۀ 11 ..... ص : 136
(آیه 11 )- سپس دومین نعمت خود را به مؤمنان یادآور میشود، میگوید: ص: 137
« به خاطر بیاورید هنگامی را که شما را در خواب سبکی فرو برد که مایه آرامش و امنیت روح و جسم شما از ناحیه خداوند گردید »
(إِذْ یُغَشِّیکُمُ النُّعاسَ أَمَنَۀً مِنْهُ).
و به این ترتیب مسلمانان در آن شب پراضطراب، از این نعمت بزرگی که فرداي آن روز در میدان مبارزه به آنها کمک فراوانی
کرد بهره گرفتند.
وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ) « که آبی از آسمان براي شما فرو فرستاد » سومین موهبتی را که در آن میدان به شما ارزانی داشت این بود
ماءً).
لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ). ) « تا به وسیله آن شما را پاك و پاکیزه کند و پلیدي شیطان را از شما دور سازد »
میخواست (در آن شنزار که پاي » وَ لِیَرْبِطَ عَلی قُلُوبِکُمْ). و نیز ) « خدا میخواست با این نعمت دلهاي شما را محکم دارد » به علاوه
وَ یُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ). ) « شما فرو میرفت، و لغزنده بود) به وسیله ریزش باران گامهاي شما را محکم کند
سورة الأنفال( 8): آیۀ 12 ..... ص : 137
(آیه 12 )- دیگر از نعمتهاي پروردگار بر مجاهدان جنگ بدر، ترس و وحشتی بود که در دل دشمنان افکند و روحیه آنها را سخت
به خاطر بیاور هنگامی را که پروردگار تو به فرشتگان وحی فرستاد، من با شما هستم و شما » : متزلزل ساخت در این باره میفرماید
إِذْ یُوحِی رَبُّکَ إِلَی الْمَلائِکَۀِ أَنِّی مَعَکُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِینَ آمَنُوا). ) « افراد با ایمان را تقویت کنید و ثابت قدم بدارید
سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ). ) « و به زودي در دلهاي کافران ترس و وحشت میافکنم »
و این راستی عجیب بود که ارتش نیرومند قریش در برابر سپاه کوچک مسلمانان آنچنان روحیه خود را باخته بود که جمعی از
درگیر شدن با مسلمانان بسیار وحشت داشتند.
سپس فرمانی را که در میدان بدر به وسیله پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به مسلمانان داده بود، به یاد آنها میآورد، و آن این بود که
هنگام نبرد با مشرکان از ضربههاي غیر کاري بپرهیزید و نیروي خود را در آن صرف نکنید، بلکه ضربههاي کاري بر پیکر دشمن
فَاضْرِبُوا ص: 138 ) « ضربه بر بالاتر از گردن، (بر مغزها و سرهاي آنها) فرود آرید » فرود آرید
فَوْقَ الْأَعْناقِ)
وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ کُلَّ بَنانٍ). ) « و دست و پاي آنها را از کار بیندازید ».
سورة الأنفال( 8): آیۀ 13 ..... ص : 138
(آیه 13 )- بعد از همه گفتگوها براي این که کسی این فرمانهاي شدید و دستورات قاطع و کوبنده را بر خلاف آیین جوانمردي و
زیرا آنان از در عداوت و دشمنی و عصیان و گردنکشی » رحم و انصاف تصور نکند، میفرماید: اینها استحقاق چنین چیزي را دارند
لِکَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ) « در برابر خدا و پیامبرش درآمدند
و هر کس از در مخالفت و دشمنی با خدا و پیامبرش درآید (گرفتار مجازات دردناك در دنیا و آخرت خواهد » ، .گفته میشود
مَنْ یُشاقِقِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ «َ شد) زیرا خداوند (همان گونه که رحمتش وسیع و بیانتهاست) مجازاتش شدید و دردناك است
شَدِیدُ الْعِقابِ)
صفحه 149 از 529
سورة الأنفال( 8): آیۀ 14 ..... ص : 138
این مجازات دنیا را بچشید (مجازات ضربههاي سخت در میدان جنگ و کشته » : (آیه 14 )- سپس براي تأکید این موضوع میگوید
ذلِکُمْ فَذُوقُوهُ ) « شدن و اسارت و شکست و ناکامی و در انتظار مجازات سراي دیگر باشید) زیرا عذاب آتش در انتظار کافران است
وَ أَنَّ لِلْکافِرِینَ عَذابَ النَّارِ).
سورة الأنفال( 8): آیۀ 15 ..... ص : 138
(آیه 15 )- فرار از جهاد ممنوع! این آیه روي سخن را به مؤمنان کرده و یک دستور کلّی جنگی را به آنها توصیه و تأکید میکند،
اي کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که با کافران در میدان جهاد رو برو شدید به آنها پشت مکنید و فرار اختیار » : میگوید
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبارَ). ) « ننمایید
سورة الأنفال( 8): آیۀ 16 ..... ص : 138
(آیه 16 )- اصولا فرار از جنگ یکی از بزرگترین گناهان در اسلام محسوب میشود به همین جهت در این آیه مجازات دردناك
هر کس که به هنگام مبارزه با دشمن پشت به آنها » : فرار کنندگان از میدان جهاد را با ذکر استثناهاي آن شرح میدهد، میفرماید
کند (مگر در صورتی که هدف کنارهگیري از میدان براي انتخاب یک روش جنگی بوده باشد و یا به قصد پیوستن به گروهی از
مسلمانان و حمله ص: 139
وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَیِّزاً إِلی فِئَۀٍ فَقَدْ باءَ بِغَ َ ض بٍ ) « مجدّد) چنین کسی گرفتار غضب پروردگار خواهد شد
مِنَ اللَّهِ).
همان گونه که مشاهده میکنیم در این آیه دو صورت از مسأله فرار، استثناء شده که در ظاهر شکل فرار دارد اما در باطن شکل
مبارزه و جهاد.
وَ) « جایگاه آنها دوزخ و چه بد جایگاهی است » و در پایان آیه میفرماید: نه تنها فرارکنندگان گرفتار خشم خدا میشوند، بلکه
مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ).
در میان امتیازات فراوانی که علی علیه السّلام داشت و گاهی خودش به عنوان سرمشق براي دیگران به آن اشاره میکند همین مسأله
من » :!« فانّی لم افرّ من الزّحف قطّ و لم یبارزنی احد الّا سقیت الارض من دمه » : عدم فرار از میدان جهاد است آنجا که میفرماید
هیچ گاه از برابر انبوه دشمن فرار نکردم (با این که در طول عمرم در میدانهاي زیاد شرکت جستم) و هیچ کس در میدان جنگ با
.« من رو برو نشد مگر این که زمین را از خونش سیراب کردم
سورة الأنفال( 8): آیۀ 17 ..... ص : 139
(آیه 17 )- سپس براي این که مسلمانان از پیروزي بدر مغرور نشوند و تنها بر نیروي جسمانی خودشان تکیه نکنند بلکه همواره دل
این شما نبودید که دشمنان را در میدان بدر کشتید بلکه » : و جان خود را به یاد خدا و مددهاي او گرم و روشن نگاه دارند میگوید
فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ). ) « خداوند آنها را به قتل رساند
وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمی). ) « و تو اي پیامبر! نیز خاك و ریگ در صورت آنها نپاشیدي بلکه خدا پاشید »
صفحه 150 از 529
و خدا میخواست » در دنباله آیه اشاره به نکته مهم دیگري میکند و آن این که: میدان بدر یک میدان آزمایش براي مسلمانان بود
وَ لِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً). ) « مؤمنان را از سوي خود به وسیله این پیروزي امتحان خوبی کند
إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ). ) « خداوند هم شنوا و هم داناست » و با این جمله آیه را تمام میکند که
یعنی خدا صداي استغاثه پیامبر و مؤمنان را شنید و از صدق نیّت و اخلاص آنها آگاه و با خبر بود، و به همین دلیل همگی را
مشمول لطف قرار داد و بر دشمن ص: 140
پیروز ساخت، و در آینده نیز خدا بر طبق نیّات و میزان اخلاص و اندازه پایمردي و استقامت مسلمانان با آنها رفتار خواهد کرد.
سورة الأنفال( 8): آیۀ 18 ..... ص : 140
سرنوشت مؤمنان و کافران و عاقبت کارشان همان بود که » : (آیه 18 )- در این آیه براي تأکید و تعمیم این موضوع میفرماید
ذلِکُمْ). ) « شنیدید
تا نتوانند آسیبی به آنها « خداوند نقشههاي کافران را (در برابر مؤمنان) ضعیف و سست میکند » : سپس به عنوان ذکر علت میگوید
و برنامههایشان برسانند (وَ أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ کَیْدِ الْکافِرِینَ).
سورة الأنفال( 8): آیۀ 19 ..... ص : 140
اگر شما فتح و پیروزي میخواهید، پیروزي به سراغ شما » : (آیه 19 )- بعد از پایان جنگ بدر آیه نازل شد و به مؤمنان چنین گفت
إِنْ تَسْتَفْتِحُوا فَقَدْ جاءَکُمُ ) « آمد و اگر (از مخالفت) خودداري کنید، براي شما بهتر است و اگر بازگردید، ما هم باز خواهیم گشت
الْفَتْحُ وَ إِنْ تَنْتَهُوا فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ إِنْ تَعُودُوا نَعُدْ).
وَ لَنْ تُغْنِیَ عَنْکُمْ فِئَتُکُمْ ) !« و جمعیت شما هر چند زیاد باشد، شما را (از یاري خدا) بینیاز نخواهد کرد و خداوند با مؤمنان است »
شَیْئاً وَ لَوْ کَثُرَتْ وَ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِینَ).
بنابراین که مخاطب در آیه مؤمنان باشند تفسیر آیه چنین است:
بعد از جنگ بدر- چنانکه دیدیم- میان بعضی از مسلمانان ضعیف الایمان بر سر تقسیم غنائم جنگی گفتگو واقع شد آیات آغاز
سوره نازل گردید و آنها را توبیخ کرد و غنایم را دربست در اختیار پیامبر گذارد، و او هم بطور مساوي در میان مسلمانان تقسیم
کرد سپس براي تعلیم و تربیت مؤمنان، حوادث جنگ بدر را به یاد آنها آورد که چگونه خداوند آنها را در برابر یک گروه نیرومند
پیروز کرد.
این آیه نیز همان مطلب را دنبال میکند که اگر شما مسلمانان از خداوند تقاضاي فتح و پیروزي کردید خدا دعاي شما را مستجاب
کرد و پیروز شدید.
و اگر از اعتراض و گفتگو در برابر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله خودداري کنید به سود شماست.
و اگر به همان روش اعتراض آمیز خود باز گردید ما هم باز میگردیم و شما را در چنگال دشمن تنها رها میسازیم، و جمعیت
شما هر چند زیاد هم باشد بدون ص: 141
یاري خدا کاري از پیش نخواهید برد و خداوند با مؤمنان راستین و مطیع فرمان او و پیامبرش میباشد.
سورة الأنفال( 8): آیۀ 20 ..... ص : 141
صفحه 151 از 529
(آیه 20 )- شنوندگان ناشنوا! این آیه در زمینه دعوت مسلمانان به اطاعت کامل از پیامبر اسلام در جنگ و صلح و در همه برنامهها
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ). ) « اي کسانی که ایمان آوردهاید! اطاعت خدا و پیامبرش کنید » : چنین میگوید
هیچ گاه از اطاعت فرمان او روي گردان نشوید در حالی که سخنان او و اوامر و نواهیش را » : و باز براي تأکید اضافه میکند
وَ لا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ أَنْتُمْ تَسْمَعُونَ). ) « میشنوید
لحن آیه نشان میدهد که بعضی از مؤمنان از وظیفه خود در این زمینه کوتاهی کرده بودند.
سورة الأنفال( 8): آیۀ 21 ..... ص : 141
(آیه 21 )- در این آیه بار دیگر روي همین مسأله تکیه کرده، میگوید:
وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ قالُوا سَمِعْنا وَ هُمْ لا یَسْمَعُونَ). ) « همانند کسانی نباشید که میگفتند شنیدیم ولی در حقیقت نمیشنیدند »
سورة الأنفال( 8): آیۀ 22 ..... ص : 141
(آیه 22 )- از آنجا که گفتار بدون عمل و شنیدن بدون ترتیب اثر یکی از بزرگترین بلاهاي جوامع انسانی و سر چشمه انواع
بدبختیهاست بار دیگر در این آیه روي همین مسأله تکیه کرده و با بیان زیباي دیگر بحث را ادامه داده، میگوید:
إِنَّ شَرَّ ) « بدترین جنبندگان نزد خدا افرادي هستند که نه گوش شنوا دارند و نه زبان گویا، و نه عقل و درك، کر و لال و بیعقلند »
الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ).
از آنجا که قرآن کتاب عمل است نه یک کتاب تشریفاتی همه جا روي نتایج تکیه میکند، در این آیه نیز کسانی که ظاهرا
گوشهاي سالم دارند ولی در مسیر شنیدن آیات خدا و سخنان حق و برنامههاي سعادت بخش نیستند، آنها را فاقد گوش میداند و
کسانی که زبان سالمی دارند امّا مهر سکوت بر لب زده نه دفاعی از حق میکنند و نه مبارزهاي با ظلم و فساد نه ارشاد جاهل و نه
امر به معروف و نه ص: 142
نهی از منکر و نه دعوت به راه حق بلکه این نعمت بزرگ خدا را در مسیر بیهوده گویی یا تملق و چاپلوسی در برابر صاحبان زر و
زور و یا تحریف حق و تقویت باطل به کار میگیرند همچون افراد لال و گنگ میداند و آنان که از نعمت هوش و عقل بهرهمندند
اما درست نمیاندیشند همچون دیوانگان میشمرد!
سورة الأنفال( 8): آیۀ 23 ..... ص : 142
را « قصیّ بن کلاب » (آیه 23 )- در روایات آمده است که جمعی از بت پرستان لجوج نزد پیامبر آمده، گفتند: اگر جدّ بزرگ ما
زنده کنی و گواهی به نبوت تو دهد ما همگی تسلیم خواهیم شد- آیه نازل شد و به آنها پاسخ داد.
خدا از این نظر خیر و » آیه میگوید: خداوند هیچ گونه مضایقه در دعوت آنها به سوي حق ندارد اگر آنها آمادگی میداشتند و
وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِیهِمْ خَیْراً لَأَسْمَعَهُمْ). ولی آنها دروغ ) « نیکی در آنها میدید حرف حق را به هر صورت بود به گوش آنها میرسانید
میگویند و بهانه میگیرند و هدفشان شانه خالی کردن از زیر بار حقّ است.
و اگر با این حال (خداوند خواسته آنها را بپذیرد و) سخنان حق را بیش از این به گوش آنها بخواند (و یا جدّشان قصیّ بن کلاب »
وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ). ) « را زنده کند و گواهی او را بشنوند) باز رو گردان میشوند و اعراض میکنند
این جملهها در باره کسانی است که بارها سخنان حق را شنیدهاند و آیات روح پرور قرآن به گوش آنها رسیده و محتواي عالی آن
صفحه 152 از 529
را فهمیدهاند ولی باز بر اثر تعصّب و لجاجت در مقام انکار بر آمدند.
این آیه جواب دندان شکنی است براي پیروان مکتب جبر، و نشان میدهد که سر چشمه همه سعادتها از خود انسان شروع میشود.
سورة الأنفال( 8): آیۀ 24 ..... ص : 142
(آیه 24 )- دعوت به سوي حیات و زندگی: در تعقیب آیات گذشته که مسلمانان را به علم و عمل و اطاعت و تسلیم دعوت میکرد
در اینجا همان هدف از راه دیگري دنبال میشود.
اي کسانی که ایمان آوردهاید! اجابت کنید دعوت خدا و پیامبر را به هنگامی که شما را به چیزي میخواند که » : نخست میگوید
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ). ص: 143 ) « شما را زنده میکند
آیه فوق با صراحت میگوید که دعوت اسلام، دعوت به سوي حیات و زندگی در تمام زمینههاست و مردم عصر جاهلیت تنها از
حیات مادي و حیوانی برخوردار بودند.
« و بدانید که خداوند میان انسان و قلب او حائل میشود، و این که همه شما نزد او در قیامت اجتماع خواهید کرد » : سپس میگوید
(وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ).
خداوند در همه جا حاضر و ناظر و به همه موجودات احاطه دارد، در عین این که با موجودات این جهان یکی نیست از آنها جدا و
بیگانه هم نمیباشد، مرگ و حیات، علم و قدرت، آرامش و امنیّت، توفیق و سعادت همه در دست او و به قدرت اوست و به همین
دلیل انسان نه چیزي را میتواند از او مکتوم دارد و نه کاري را بیتوفیق او انجام دهد و نه سزاوار است به غیر او روي آورد و از غیر
او تقاضا کند، چرا که او مالک همه چیز و محیط به تمام وجود انسان است!
سورة الأنفال( 8): آیۀ 25 ..... ص : 143
از فتنهاي بپرهیزید که تنها » : (آیه 25 )- سپس اشاره به عواقب شوم عدم پذیرش دعوت حیات بخش خدا و پیامبر میکند و میگوید
بلکه همه را فرا خواهد گرفت (وَ اتَّقُوا فِتْنَۀً لا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّۀً). « دامن ستمکاران شما را نمیگیرد
به معناي بلاها و مصائب اجتماعی است که دامن همه را میگیرد، و مفهوم آن این است: افراد جامعه نه « فتنه » در آیه مورد بحث
تنها موظفند وظایف خود را انجام دهند بلکه موظفند دیگران را هم به انجام وظیفه وا دارند زیرا اختلاف و پراکندگی و ناهماهنگی
در مسائل اجتماعی موجب شکست برنامهها خواهد شد و دود آن در چشم همه میرود.
وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ). ) « بدانید خداوند مجازاتش شدید است » : در پایان آیه با زبان تهدیدآمیز میگوید
سورة الأنفال( 8): آیۀ 26 ..... ص : 143
(آیه 26 )- بار دیگر قرآن دست مسلمانان را گرفته و به گذشته تاریخشان باز میگرداند و به آنها حالی میکند که در چه پایهاي
بودید و اکنون در چه مرحلهاي ص: 144
قرار دارید تا درسی را که در آیات قبل به آنها آموخت به خوبی درك کنند.
به خاطر بیاورید آن زمان را که شما گروهی کوچک و ناتوان بودید و در چنگال دشمنان گرفتار، و آنها شما را به » : میگوید
وَ اذْکُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِیلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِی الْأَرْضِ). ) !« ضعف و ناتوانی کشانده بودند
تَخافُونَ أَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ). ) « آن چنان که میترسیدید مشرکان و مخالفان شما را بسرعت بربایند »
صفحه 153 از 529
این تعبیر، نهایت ضعف و کمی نفرات مسلمانان را در مکّه قبل از هجرت در برابر مشرکان نیرومند و یا بعد از هجرت در مقابل
قدرتهاي بزرگ آن روز همانند ایران و روم آشکار میسازد.
فَآواکُمْ). ) « ولی خداوند شما را پناه داد »
وَ أَیَّدَکُمْ بِنَصْرِهِ). ) « و با یاري خود شما را تقویت کرد »
وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ). ) « و از روزیهاي پاکیزه شما را بهرهمند ساخت »
لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ). ) « شاید شکر نعمت او را به جا آرید »
سورة الأنفال( 8): آیۀ 27 ..... ص : 144
اشاره
-( (آیه 27
شأن نزول: ..... ص : 144
را محاصره کنند این محاصره 21 شب ادامه یافت لذا ناچار شدند پیشنهاد صلحی « بنی قریظه » نقل شد، که پیامبر دستور داد یهود
کرده بودند بکنند به این ترتیب که از سرزمین مدینه کوچ کرده و به سوي شام « بنی نضیر » همانند صلحی که برادرانشان از طائفه
بروند.
را نزد « ابو لبابه » را بپذیرید آنها تقاضا کردند که پیامبر « سعد بن معاذ » پیامبر از این پیشنهاد امتناع کرد و فرمود: تنها باید حکمیّت
با آنها سابقه دوستی داشت و خانواده و فرزندان و اموالش نزد آنها بود. « ابو لبابه » آنها بفرستد و
را « سعد بن معاذ » مشورت کردند که آیا صلاح است حکمیت « ابو لبابه » پیامبر صلّی اللّه علیه و آله ابو لبابه را نزد آنها فرستاد آنها با
بپذیرند؟ ابو لبابه اشاره به گلوي خود کرد یعنی اگر بپذیرید کشته خواهید شد.
پیک وحی خدا جبرئیل این موضوع را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله خبر داد.
ابو لبابه میگوید: هنوز گام برنداشته بودم متوجه شدم که من به خدا و پیامبر ص: 145
خیانت کردم- این آیه و آیه بعد در باره او نازل شد.
سخت پریشان گشت بطوري که خود را با طنابی به یکی از ستونهاي مسجد پیامبر بست. هفت شبانه روز « ابو لبابه » در این هنگام
گذشت نه غذا خورد و نه آب نوشید آن چنان که بیهوش به روي زمین افتاد خداوند توبه او را پذیرفت.
تفسیر: ..... ص : 145
یا أَیُّهَا ) « اي کسانی که ایمان آوردهاید! به خدا و پیامبر خیانت نکنید » : نخست خداوند روي سخن را به مؤمنان کرده و میگوید
الَّذِینَ آمَنُوا لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ).
خیانت به خدا و پیامبر آن است که اسرار نظامی مسلمانان را در اختیار دیگران بگذارند، و یا دشمنان را در مبارزه خود تقویت
صفحه 154 از 529
کنند.
این کار گناه بزرگی است! (وَ تَخُونُوا أَماناتِکُمْ وَ أَنْتُمْ « در امانات خود نیز خیانت نکنید در حالی که میدانید » : سپس میگوید
تَعْلَمُونَ).
به معناي خودداري از پرداخت حقّی است که انسان پرداختن آن را تعهد کرده و امانت گرچه معمولا به امانتهاي مالی « خیانت »
گفته میشود ولی در منطق قرآن مفهوم وسیعی دارد که تمام شؤون زندگی اجتماعی و سیاسی و اخلاقی را در برمیگیرد.
سورة الأنفال( 8): آیۀ 28 ..... ص : 145
(آیه 28 )- در این آیه به مسلمانان هشدار میدهد که مواظب باشند علاقه به امور مادي و منافع زود گذر شخصی پرده بر چشم و
و بدانید اموال و اولاد شما » : گوش آنها نیفکند و مرتکب خیانتهایی که سرنوشت جامعه آنها را به خطر میافکند نشوند، میگوید
وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَۀٌ). ) « وسیله آزمایش و امتحان شما هستند
وار در مقام جبران لغزش برآییم و حتی اموالی که سبب چنین لغزشی شده است در « ابو لبابه » باید اگر یک روز لغزشی از ما سر زد
این راه قربانی کنیم.
پاداش بزرگ نزد پروردگار » و در پایان آیه به آنها که از این دو میدان امتحان پیروز بیرون میآیند بشارت میدهد که: بدانید
وَ أَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ) ) « است
.هر قدر عشق به فرزند بزرگ جلوه کند، و هر اندازه اموالی که مورد نظر ص: 146
است زیاد و مهم و جالب باشد، باز اجر و پاداش پروردگار از آنها برتر و عالیتر و بزرگتر است.
سورة الأنفال( 8): آیۀ 29 ..... ص : 146
(آیه 29 )- ایمان و روشن بینی: در آیات گذشته یک سلسله دستورات حیات بخش که ضامن سعادت مادي و معنوي بود بیان شد
ولی به کار بستن آنها جز در سایه تقوا میسّر نیست، لذا در این آیه به چهار نتیجه و ثمره براي تقوا و پرهیزکاري اشاره شده است،
اي کسانی که ایمان آوردهاید! اگر تقوا پیشه کنید و از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید به شما نورانیت و روشن » : نخست میفرماید
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً). ) « بینی خاصی میبخشد که بتوانید حق را از باطل به خوبی تشخیص دهید
لذا در حالات مردان و زنان پرهیزکار روشن بینیهایی مشاهده میکنیم که هرگز از طریق علم و دانش معمولی قابل درك نیست،
آنها بسیاري از حوادث را که در لابلاي آشوبهاي اجتماعی ریشه آن ناشناخته است به خوبی میشناسند و چهرههاي منفور دشمنان
حق را از پشت هزاران پرده فریبنده میبینند.
از سوي دیگر به کار افتادن نیروها و انرژیها و هدر رفتن این سرمایهها در راه گناه موجب میشود که مردم از نظر درك و اطلاع،
در سطحی پایین قرار گیرند و افکار منحطی داشته باشند هر چند در صنایع و زندگی مادي پیشروي کنند.
خداوند گناهان شما را میپوشاند و آثار آن را از » سپس میگوید: علاوه بر تشخیص حق از باطل نتیجه پرهیزکاري این است که
وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ). ) « وجود شما برمیدارد
وَ یَغْفِرْ لَکُمْ). ) « شما را مشمول آمرزش خود قرار میدهد » به علاوه
وَ اللَّهُ ذُو ) « خداوند صاحب فضل و بخشش عظیم است » و پاداشهاي فراوان دیگري در انتظار شماست که جز خدا نمیداند زیرا
الْفَضْلِ الْعَظِیمِ).
صفحه 155 از 529
این چهار اثر، میوههاي درخت تقوا و پرهیزکاري هستند و وجود رابطه طبیعی در میان تقوا و پارهاي از این آثار مانعی از آن
نمیشود که همه آنها را به خدا ص: 147
نسبت بدهیم.
اشاره به مسأله « غفران » اشاره به آثار روانی و اجتماعی گناهان دارد که در پرتو تقوا و پرهیزکاري از میان میرود، و « تکفیر سیئات »
عفو و بخشش خداوند و رهایی از مجازات است.
سورة الأنفال( 8): آیۀ 30 ..... ص : 147
اشاره
( (آیه 30
شأن نزول: ..... ص : 147
محل انعقاد جلسات مشورتی بزرگان مکّه) اجتماع کردند تا در ) « دار الندوه » گروهی از قریش و اشراف مکّه از قبایل مختلف در
باره خطري که از ناحیه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آنها را تهدید میکرد بیندیشند.
(میگویند) در اثناء راه پیرمرد خوش ظاهري به آنها برخورد کرد که در واقع همان شیطان بود (یا انسانی که داراي روح و فکر
شیطانی) از او پرسیدند کیستی؟ گفت: پیرمردي از اهل نجد هستم خواستم خیرخواهی خود را از شما دریغ ندارم.
گفتند: بسیار خوب داخل شو! او هم همراه آنها به دار الندوه وارد شد.
یکی از حاضران رو به جمعیت کرد و گفت: در باره این مرد (اشاره به پیامبر اسلام) باید فکري کنید، زیرا به خدا سوگند بیم آن
کنید تا در زندان جان بدهد .... « حبس » میرود که بر شما پیروز گردد. یکی پیشنهاد کرد او را
پیر مرد نجدي این نظر را ردّ کرد.
دیگري گفت: او را از میان خود بیرون کنید تا از دست او راحت شوید.
پیرمرد نجدي گفت: به خدا سوگند این هم عقیده درستی نیست.
گفت: من عقیدهاي دارم که غیر از آن را صحیح نمیدانم! گفتند: چه عقیدهاي؟ گفت: از هر قبیلهاي جوانی شجاع و « ابو جهل »
شمشیر زن را انتخاب میکنیم و به دست هر یک شمشیر برندهاي میدهیم تا در فرصتی مناسب دسته جمعی به او حمله کنند.
پیرمرد نجدي (با خوشحالی) گفت: به خدا رأي صحیح همین است و این پیشنهاد به اتفاق عموم پذیرفته شد.
جبرئیل فرود آمد و به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور داد که شب را در بستر خویش نخوابد. ص: 148
پیامبر شبانه به سوي غار (ثور) حرکت کرد و سفارش نمود علی علیه السّلام در بستر او بخوابد- تا کسانی که از درز در مراقب بستر
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بودند او را در بسترش خیال کنند و تا صبح مهلت دهند و او از منطقه خطر دور شود.
هنگامی که صبح شد و به خانه ریختند و جستجو کردند علی علیه السّلام را در بستر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دیدند و به این
ترتیب خداوند نقشههاي آنان را نقش بر آب کرد.
پیامبر سه روز در غار ماند- و هنگامی که دشمنان همه بیابانهاي مکّه را جستجو کردند و خسته و مأیوس بازگشتند او به سوي مدینه
صفحه 156 از 529
حرکت کرد.
تفسیر: ..... ص : 148
سر آغاز هجرت- این آیه اگرچه اشاره به جریان هجرت دارد ولی مسلما در مدینه نازل شده است.
به خاطر بیاور زمانی را که مشرکان مکّه نقشه میکشیدند که تو را یا به زندان بیفکنند و یا به قتل رسانند و یا » : نخست میگوید
وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوكَ أَوْ یَقْتُلُوكَ أَوْ یُخْرِجُوكَ). ) « تبعید کنند
آنها نقشه میکشند و چاره میاندیشند، و خداوند هم چاره جویی و تدبیر میکند و خداوند بهترین چاره » : سپس اضافه میکند
وَ یَمْکُرُونَ وَ یَمْکُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرِینَ). ) « جویان و مدبّران است
آنها حد اکثر نیروي فکري و جسمانی خویش را براي نابود کردن پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله به کار بردند، و حتی یکصد شتر
که در آن روز سرمایه عظیمی بود براي یافتن پیامبر جایزه تعیین کردند و افراد بسیاري کوهها و بیابانهاي اطراف مکّ ه را زیر
پاگذاردند، و حتی تا دم در غار آمدند ولی خداوند با یک وسیله بسیار ساده و کوچک- چند تار عنکبوت- همه این طرحها را
نقش بر آب کرد، و با توجه به این که مسأله هجرت سر آغاز مرحله نوینی از تاریخ اسلام بلکه تاریخ بشریت بود نتیجه میگیریم
که خداوند به وسیله چند تار عنکبوت مسیر تاریخ بشریت را تغییر داد! این منحصر به جریان هجرت نیست بلکه تاریخ انبیاء نشان
میدهد که همواره خداوند براي درهم کوبیدن گردنکشان از سادهترین وسائل استفاده میکرده ص:
149
گاهی از وزش باد، و زمانی از انبوه پشهها، و گاهی از پرنده کوچک ابابیل، و مانند اینها، تا ضعف و ناتوانی بشر را در برابر قدرت
بیپایانش آشکار سازد، و او را از فکر طغیان و سرکشی باز دارد.
سورة الأنفال( 8): آیۀ 31 ..... ص : 149
خرافی مکّه بیان شد، در اینجا نمونهاي از منطق فکري « مشرکان » (آیه 31 )- بیهوده گویان! در آیه گذشته نمونهاي از منطق عملی
آنها منعکس شده است تا روشن شود که آنها نه داراي سلامت فکر بودند و نه درستی عمل، بلکه همه برنامههایشان بیاساس و
هنگامی که آیات ما بر آنها خوانده شود میگویند آن را شنیدیم (اما چیز مهمّی نیست) اگر بخواهیم » : ابلهانه بود! نخست میگوید
وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُنا قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا). ) !« مثل آن را میگوییم
إِنْ هذا إِلَّا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ). ) !« اینها (که محتواي مهمی ندارد) همان افسانههاي پیشینیان است »
این سخن را در حالی میگفتند که بارها به فکر مبارزه با قرآن افتاده، و از آن عاجز گشته بودند و به خوبی میدانستند که توانایی
بر معارضه با قرآن ندارند.
سورة الأنفال( 8): آیۀ 32 ..... ص : 149
(آیه 32 )- در این آیه منطق عجیب دیگري را بازگو میکند، میگوید:
هنگامی را که (دست به دعا برمیداشتند و) میگفتند: خداوندا! اگر این (آیین و این قرآن) حق و از ناحیه توست » به خاطر بیاور
وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ). ) !« بارانی از سنگ از آسمان بر سر ما فرود آورد
صفحه 157 از 529
أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِیمٍ). ) « یا به عذاب دردناك (دیگري) ما را گرفتار کن »
این سخن را به خاطر آن میگفتند که بر اثر شدت تعصّب و لجاجت چنان میپنداشتند که آیین اسلام صد در صد بیاساس است و
گر نه کسی که احتمال حقّانیت آن را میدهد چنین نفرینی به خود نمیکند.
سورة الأنفال( 8): آیۀ 33 ..... ص : 149
(آیه 33 )- در آیات گذشته دو ایراد از ناحیه مخالفان به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله شد که یکی از آنها باطل بودنش واضح بوده،
لذا قرآن به پاسخ آن نپرداخته، و آن این که ص: 150
.« ما اگر بخواهیم میتوانیم مثل قرآن را بیاوریم » : گفتند
ایراد دوم آنها این بود که اگر این آیات حق است و از طرف خداست پس باید ما را مجازات کند و بلا بر ما فرود آرد قرآن در
اینجا به آنها چنین پاسخ میدهد:
وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ). ) « هیچ گاه خداوند آنها را مجازات نخواهد کرد در حالی که تو در میان آنها هستی »
و از او تقاضاي عفو نمایند (وَ ما « همچنین خداوند آنها را مجازات نخواهد کرد در حالی که استغفار کنند » : سپس اضافه میکند
کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ).
مفهوم آیه اختصاص به مردم عصر پیامبر ندارد بلکه یک قانون کلی در باره همه مردم است، لذا در حدیث معروفی از حضرت علی
در روي زمین دو وسیله امنیت از عذاب الهی بود یکی از آنها (که وجود پیامبر بود) برداشته شد. هم اکنون » : علیه السّلام میخوانیم
.« به دومی (یعنی استغفار) تمسک جویید سپس آیه فوق را تلاوت فرمود
سورة الأنفال( 8): آیۀ 34 ..... ص : 150
چرا خداوند آنها را عذاب نکند و حال آن که مانع از رفتن » : (آیه 34 )- در این آیه میگوید اینها استحقاق عذاب الهی را دارند
وَ ما لَهُمْ أَلَّا یُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَ هُمْ یَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ). ) « مؤمنان به مسجد الحرام میشوند
و این اشاره به زمانی است که مسلمانان در مکّه بودند و حق نداشتند آزادانه در کنار خانه خدا نماز جماعت اقامه کنند و یا اشاره به
ممانعتهایی است که بعدا از انجام مراسم حجّ و عمره نسبت به مؤمنان به عمل میآوردند.
عجیب این که این مشرکان آلوده خود را صاحب اختیار و سرپرست این کانون بزرگ عبادت میپنداشتند ولی قرآن اضافه میکند:
وَ ما کانُوا أَوْلِیاءَهُ). ) « آنها هرگز سرپرستان این مرکز مقدّس نبودند »
إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ). ) « تنها کسانی حق این سرپرستی را دارند که موحّد و پرهیزکار باشند »
وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ). ص: 151 ) « ولی غالب آنها از این واقعیت بیخبرند »
گرچه این حکم در باره مسجد الحرام گفته شده است، ولی در واقع شامل همه کانونهاي دینی و مساجد و مراکز مذهبی میشود
آنها باید از پاکترین و پرهیزکارترین و فعالترین مردم باشند که این کانونها را پاك و زنده و مرکز تعلیم « متصدیان » و « متولیان » که
و تربیت و بیداري و آگاهی قرار دهند.
سورة الأنفال( 8): آیۀ 35 ..... ص : 151
(آیه 35 )- عجیبتر این که آنها مدعی بودند که نماز و عبادتی دارند و به کارهاي احمقانه خود، نعره زدنها و کف زدنها در اطراف
صفحه 158 از 529
نماز آنها در کنار خانه خدا (کعبه) چیزي جز سوت کشیدن و کف زدن » : خانه خدا، نام نماز میگذاشتند، لذا قرآن اضافه میکند
وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلَّا مُکاءً وَ تَصْدِیَۀً). ) « نبود
در تاریخ میخوانیم که گروهی از اعراب در زمان جاهلیت به هنگام طواف خانه کعبه لخت مادرزاد میشدند، و سوت میکشیدند
و کف میزدند و نام آن را عبادت میگذاشتند.
در تعقیب این جمله میگوید اکنون که همه کارهاي شما حتی نماز و عبادتتان این چنین ابلهانه و زشت و شرمآور است مستحق
فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ). ) « پس بچشید عذاب الهی را به خاطر این کفرتان » مجازاتید
سورة الأنفال( 8): آیۀ 36 ..... ص : 151
اشاره
( (آیه 36
شأن نزول: ..... ص : 151
این آیه و آیه بعد در مورد جنگ بدر و کمکهاي مالی مردم مکّه نازل شده است، زیرا هنگامی که مشرکان مکّه به وسیله قاصد ابو
سفیان از جریان آگاه شدند اموال فراوانی جمع و جور کردند تا به جنگجویان خود کمک کنند، اما سر انجام شکست خوردند و
کشته شدند و به سوي آتش دوزخ شتافتند و آنچه را در این راه مصرف کرده بودند مایه حسرت و اندوهشان شد.
تفسیر: ..... ص : 151
مفهوم آیه یک مفهوم جامع است که تمام کمکهاي مالی دشمنان حق و عدالت را براي پیشرفت مقاصد شومشان در همه زمانها در
بر میگیرد.
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ ) « کافران و دشمنان حق اموالشان را انفاق میکنند تا مردم را از راه خدا باز دارند » : نخست میگوید
لِیَصُدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ).
به زودي این اموال را انفاق میکنند اما سر انجام مایه حسرت و » اما این صرف اموال هیچ گاه پیروزي براي آنها نمیآفریند
فَسَیُنْفِقُونَها ثُمَّ ص: 152 ) « اندوهشان خواهد بود
تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَةً)
ثُمَّ یُغْلَبُونَ). ) « سپس مغلوب (طرفداران حق) میشوند » .
کافران دسته جمعی به سوي دوزخ » نه تنها در زندگی این جهان گرفتار حسرت و شکست میشوند بلکه در سراي دیگر نیز این
وَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلی جَهَنَّمَ یُحْشَرُونَ). ) « میروند
سورة الأنفال( 8): آیۀ 37 ..... ص : 152
صفحه 159 از 529
(آیه 37 )- پس از آن که در آیه قبل سه نتیجه شوم انفاقهاي مالی دشمنان حق بازگو شد، در این آیه میفرماید: این حسرت و
لِیَمِیزَ اللَّهُ ) « براي آن است که خداوند میخواهد ناپاك را از پاك (در این جهان و جهان دیگر) جدا سازد » شکست و بدبختی
الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ).
و « کارهاي الهی » « دروغین » و « مجاهد راستین » « ریاکار » و « مخلص » « ناپاك » و « پاك » این یک سنت الهی است که براي همیشه
ناشناخته نمیمانند، بلکه سر انجام صفوف از یکدیگر مشخص میگردد، و حق جلوه « ضد انسانی » و « برنامههاي انسانی » « شیطانی »
خود را نشان خواهد داد.
وَ) « تا خداوند ناپاکها را به یکدیگر ضمیمه کند و همه را متراکم سازد، و در یک جا در جهنم قرار دهد » : سپس اضافه میکند
یَجْعَلَ الْخَبِیثَ بَعْضَهُ عَلی بَعْضٍ فَیَرْکُمَهُ جَمِیعاً فَیَجْعَلَهُ فِی جَهَنَّمَ).
خبیث و ناپاك از هر گروه و در هر شکل و لباس سر انجام شکل واحدي خواهند داشت، و پایان کار همه آنها زیان و خسران
خواهد چنانکه قرآن میگوید:
أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ). ) « آنها زیانکارانند »
سورة الأنفال( 8): آیۀ 38 ..... ص : 152
(آیه 38 )- میدانیم روش قرآن این است که بشارت و انذار را با هم توأم میکند یعنی همان گونه که دشمنان حق را تهدید به
مجازاتهاي سخت و دردناك مینماید، راه بازگشت را نیز به روي آنها باز میگذارد.
به افرادي که کافر شدهاند بگو: اگر (از مخالفت و لجاجت و » : این آیه همین روش را تعقیب میکند، و به پیامبر دستور میدهد
قُلْ لِلَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ ما ) « طغیان و سرکشی) باز ایستند و به سوي آیین حق باز گردند گذشته آنها بخشوده خواهد شد
قَدْ سَلَفَ). ص: 153
از این آیه استفاده میشود که با قبول اسلام، گذشته هر چه باشد مورد عفو قرار میگیرد.
اگر (از روش نادرست خود باز نایستند) و به اعمال سابق بازگردند سنت خداوند در مورد پیشینیان در باره » سپس اضافه میکند: اما
وَ إِنْ یَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِینَ). ) « آنها نیز انجام میشود
منظور از این سنّت همان سرنوشتی است که دشمنان حق در برابر انبیاء، و حتی خود مشرکان مکّه در برابر پیامبر در جنگ بدر به
آن گرفتار شدند.
سورة الأنفال( 8): آیۀ 39 ..... ص : 153
(آیه 39 )- از آنجا که در آیه قبل دشمنان را براي بازگشت به سوي حق دعوت کرده بود، و این دعوت ممکن بود این فکر را براي
مسلمانان ایجاد کند که دیگر دوران جهاد پایان یافته و هیچ راهی جز انعطاف و نرمش در پیش نیست، براي رفع این اشتباه اضافه
وَ) « با این دشمنان سرسخت مبارزه کنید و پیکار را همچنان ادامه دهید تا فتنه برچیده شود و دین یکپارچه براي خدا باشد » : میکند
قاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَۀٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ).
اگر از راه و روش خود » : در ذیل آیه بار دیگر در برابر شدت عمل دست دوستی و محبت را به سوي آنها دراز میکند و میگوید
و با لطف و مرحمت خاصّ خویش با آنان رفتار خواهد کرد (فَإِنِ انْتَهَوْا « دست بردارند خداوند به آنچه عمل میکنند آگاه است
فَإِنَّ اللَّهَ بِما یَعْمَلُونَ بَصِیرٌ).
صفحه 160 از 529
تأویل و تفسیر نهایی این آیه » : در تفسیرهاي اهل سنت و تفاسیر مختلف شیعه از امام صادق علیه السّلام چنین نقل شده که فرمود
هنوز فرا نرسیده است، و هنگامی که قائم ما قیام کند کسانی که زمان او را درك کنند تأویل این آیه را خواهند دید، به خدا
سوگند که در آن موقع دین محمد صلّی اللّه علیه و آله به تمام نقاطی که شب پوشش آرام بخش خود را بر آن میافکند خواهد
.« رسید تا در سراسر روي زمین مشرك و بت پرستی باقی نماند
سورة الأنفال( 8): آیۀ 40 ..... ص : 153
اما اگر باز به سرپیچی خود ادامه دهند و در برابر دعوت حق تسلیم نشوند بدانید پیروزي براي شما و شکست در انتظار » -( (آیه 40
آنهاست، زیرا خداوند ص: 154
وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَوْلاکُمْ). ) « مولی و سرپرست شماست
نِعْمَ الْمَوْلی وَ نِعْمَ النَّصِیرُ). ) « او بهترین مولی و رهبر و بهترین یار و یاور است »
آغاز جزء